زمان جاری : سه شنبه 25 اردیبهشت 1403 - 9:56 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم





برای ورود به سایت انجمن کلیک کنید

ارسال پاسخ
تعداد بازدید 1581
نویسنده پیام
montaghem آفلاین


ارسال‌ها : 81
عضویت: 13 /3 /1391
محل زندگی: طالخونچه
سن: 23
شناسه یاهو: moohsen99
تشکرها : 18
تشکر شده : 17
جنگ بي سيم
در عمليات كربلاي پنج، وضعيت گردان از نظر شهيد و مجروح، بسيار بد بود. از كل گردان تنها 35 نفر باقي مانده، كه

آنها هم زمين گير شده بودند. «حاج مهدي طياري» به فكر استفاده از جنگ بي سيم افتاد. به اين منظور تمام

بي سيم هاي موجود در گردان به كار افتادند و مكالمه اي فرمايشي شروع شد: برادر سريع بيا اين محور، ما بايد

اين جا را نگه داريم و از طرف ديگر شنيده مي شد: برادر مجيد و نيروهايش رسيدند، و آن يكي ادامه مي داد براي

ما هم نيروي كمكي رسيد و همزمان چند آر.پي.جي.زن كه در طول خط مستقر بودند، شروع به شليك

آر.پي.جي. مي كردند. دشمن كه در حال شنود كانال هاي مختلف بي سيم بود، به گمان اين كه واقعا ما از نظر

نيرو و مهمات پشتيباني شده ايم، از حملة نهايي منصرف شد و به اين طريق، توانستيم خط را نگه داريم

دوشنبه 16 مرداد 1391 - 11:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
montaghem آفلاین



ارسال‌ها : 81
عضویت: 13 /3 /1391
محل زندگی: طالخونچه
سن: 23
شناسه یاهو: moohsen99
تشکرها : 18
تشکر شده : 17
پاسخ : 1 RE ناوچه اوزا
همه از ناوچة اوزا وحشت داشتيم. پيام آمد كه اين ناوچة دشمن به سمت ما مي آيد. گلوله هاي ما در حال اتمام بود. فرمانده تصميم عجيبي گرفت؛ گفت: «در رادار اوزا حتما مشخص شده ايم، حال اگر با سرعت به سمت آنها حركت كنيم، با شناختي كه از عراقي ها دارم حتما فكر مي كنند ناوچه كلاس پيكان است و فرار مي كنند.»

دوشنبه 16 مرداد 1391 - 11:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
montaghem آفلاین



ارسال‌ها : 81
عضویت: 13 /3 /1391
محل زندگی: طالخونچه
سن: 23
شناسه یاهو: moohsen99
تشکرها : 18
تشکر شده : 17
پاسخ : 2 RE شني مين كش
بعضي جاها كه بايد از عرض عبور مي كرديم و تخريبچي ها براي خنثي سازي در دسترس نبودند، بچه ها شني

پارة تانك ها را که بسيار هم سنگين است، به زحمت حمل مي كردند و در محل عبور به شكل حلقه اي قرار مي

دادند و خود پشت خاكريز پنهان مي شدند. شني تانك لحظاتي بعد در حين باز شدن با وزني كه داشت، مين هاي

زيادي را سر راه خود منفجر مي كرد. در نتيجه، با اتصال دو رشته شني، راه عبور خوبي براي همه باز شد. بعد

تابلويي در محل عبور نصب مي شد كه روي آن نوشته بود: «فقط از روي شني ها عبور كنيد، منطقه آلوده به مين

است.»

دوشنبه 16 مرداد 1391 - 11:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
montaghem آفلاین



ارسال‌ها : 81
عضویت: 13 /3 /1391
محل زندگی: طالخونچه
سن: 23
شناسه یاهو: moohsen99
تشکرها : 18
تشکر شده : 17
پاسخ : 3 RE جنگ بي سيم
سازماندهي نيروهاي منافقين به اين صورت بود که کلا قاطي بودند خيلي زن داخلشان بود، خيلي مرد بود، اکثرا

هم کم سن بودند . هر کدام يک مسووليت داشتند . مثلا خمپاره زن داشتند ، آرپي جي زن داشتند يعني برنامه

ها همه همکاري با هم داشتند حالا اينکه مسوول مستقيمشان مرد بوده يا زن براي ما مشخص نشد.



بي سيم چي هاشان که ما باهاشان صحبت مي کرديم ، صداي زن هايي که پهلويشان بود براي ما واضح بود که

مي خنديدند بي سيم چي زن هم داشتند بيشتر مردهايشان صحبت مي کردند زن ها هم صحبت مي کردند،


فرکانس هاي بي سيم هاي ما و آنها قاطي بود . يعني هر چي ما فرکانس ها را عوض مي کرديم يا مال آنها بود


يا اونها مي آمدند روي فرکانس ما. کلا يک حالت عادي شده بود براي بچه ها بي سيم از اين دستي ها داشتند و


نوع هاي ديگر هم داشتند .


دوشنبه 16 مرداد 1391 - 11:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :