|
|
نوشته شده توسط : kamkidaghmiyab
شهداي ترورشهرستان مرندروستاي مياب
بسم ربّ الشّهداء والصّديقين
زندگينامه سردار شهيدحسين استادي مياب ازشهداي ترور
شهيدحسين استادي مياب فرزندمحمدابراهيم در اول مهرماه ۱۳۴۸در روستاي مياب ازتوابع شهرستان مرنداستان آذربايجانشرقي درخانواده اي متوسط چشم به جهان گشودكه پد ومادرش مذهب شيعه دوازده امامي ومتدين بودندكه هزينه ي زندگي خويش را ازراه انجام كار كشاورزي ودامداري تامين مي كردند حسين در دوران كودكي فردي جسور،بي باك،وباشهامت بودكه اين جسارت وشهامت حسين زبان زد همگان بودوتا آخرين لحظات زندگي شهيد همراه وي بود. حسن حامي مستضعفين بود ودرمسائل اجتماعي روستا دخالت داشت بطوري كه درچندمورد بخاطر گران كردن كرايه خودسرانه ماشينها واردعمل شدند وعوامل را به ميزمحاكمه كشاند.حسين درسال ۱۳۵۵درسن هفت سالگي پابه مدرسه مي گذارد وتحصيلات دوران ابتدايي رادر دبستان دولتي عنصري مياب(شهيديوسفي فعلي)ادامه مي دهد وبه علت مشكلات زندگي سال آخر دبستان را به صورت داوطلب آزادامتحان مي دهد وقبول ميشودشهيد باشروع قيام عليه رژيم طاغوت ايشان نيز درتظاهرات انقلابي شركت نموده تا اينكه انقلاب پيروزميشودحسين علاقه بسياربه اماموانقلاب داشت وهميشه در ايام الله دهه فجر خودش ازمرندپوستروعكسهاي انقلابي تهيه كرده ودرمراسم دهه ي فجر شركت مي كرد . حسين درسال ۱۳۶۴ دوره آموزش اعزام به جبهه بسيجي را به مدت يك ماه سپري نمود وبعد ازآن درسال ۱۳۶۵براي ياري رساندن به رزمندگان اسلام علزم جبهه ها گرديدازخصايص بارز ونمونه ي حسين اين بودكه نسبت به ضد انقلابيون خيلي حساس بود وهميشه ميگفت بايد ريشه اين بي غرت ها ووطن فروشها را خشكاند.شهيداستادي بصورت بسيجي درمنطقه ي شلمچه حضوري فعال داشت وبعدازآن به عضويت پاسدار افتخاري سپاه در آمدوبا اين افتخاردرمناطق عملياتي خرمشهر-جزيره مجنون – سردشت- بانه – وباختران درعملياتهاي گوناگون شركت نمود.شهيداستادي نسبت به پدر ومادرخويش بسيارمهربان بود وبه آنها احترام زيادي قائل بودهيچ وقت راضي نشدكه پدر ومادرش ازوي رنجيده خاطر شوند.
شهيداستادي دردي ماه سال۱۳۶۵درعمليات كربلاي چهارحضورداشته وبعدازآن درهمان ماه درعمليات كربلاي پنج درمنطقه شلمچه به عنوان مسئول آتشبار دوشيكا جوانمردانه جنگيد ومجروح گرديد وتنها بعدازچندروزاستراحت به جبهه برگشت درسال ۱۳۶۶ درمنطقه عملياتي ابوالفتح عراق درعمليات نصرهفت شركت نموده وبازمجروح گرديدولي اينبا حتي جهت مداوابه عقب برنگشت وتنهابه پانسمان سرپايي در اوژانش صحرائي كفايت نموده وبارديگر به كمك رزمندگان اسلام شتافت شهيداستادي بعدازآن درمنطقه ماووت عراق درعمليات بيت المقدس دو (۲) باعلاقه بسيارشركت نموده وپيروزمندانه با انجام عمليات به مرخصي آمد وبعد ازآن ايشان درعمليات بيت المقدس سه(۳)نيزشركت فعالانه نمود.شهيداستادي درهمه ي اين عملياتها درگردان شهيدچمران تيپ ذوالفقار لشكر۳۱عاشورابودند وفرماندهان وقت ايشان از اوبه عنوان بازوي قوي گردان خويش يادمي كردند.شهيداستادي باپايان يافتن جنگ تحميلي جهت انجام خدمت مقدس سربازي درارتش جمهوري اسلامي ايران ازسپاه استعفادادند وبعدازآن به خدمت زيرپرچم جمهوري اسلامي اعزام وبعداز اتمام خدمت سربازي ازسپاه پاسداران اعاده به خدمت شدند.ايشان درتاريخ ۷/۱/۶۸ اقدام به تشكيل زندگي نموده وازدواج كردندوحاصل اين ازدواج يك پسربنام هادي استادي مياب مي باشد.شهيداستادي درطول خدمت خويش صادقانه فعاليت نموده وهميشه تابع لبيك گويي فرمانهاي فرماندهي كل قوا بودند وروحيه ي بالاي فداكاري وايثارگري ايشان را هميشه به مناطق عملياتي مي كشاند.شهيدحسين استادي درارديبهشت ماه ۱۳۷۲همراه باتيپ هميشه پيروز امام زمان(عج)لشكر۳۱عاشورابه منطقه ي بانه اعزام شدندودر آنجابه عنوان جانشيني گروهان پياده مشغول بودند.درطول حضور حسين درآن منطقه ماموريت خود گروههاي ضدانقلاب خواب راحتي نداشتند تا اينكه درشب بيست ويكم فروردين سال۱۳۷۳ به هنگام ماموريت در اطراف محدوده حفاظتي خوددر كمين دشمن گرفتار شدهوبامقاومت سرسختانه خودوبه هلاكت رساندن تعدادهشت نفرازگروهك ازخدا بيخبر شربت شهادت را همراه باهمرزمش نوش جان نموده وجان به جان آفرين تسليم مينمايد لازم به توضيح است آقاي اكبرجعفرپورمياب ازهمرزمان ايشان درمناطق جنگي ميباشدكه درحال حاضردرتهران ساكن مي باشند وبرادرگرامي ايشان احمداستادي مياب نيز درزمان جنگ پاسداربودند وبه درجه جانبازي نائل آمده اندودرتهران مشغل بكارميباشند.روحش شاد وراهش پررهروباد منبع:گلهاي آسماني آلبوم آثارفرهنگي شهداوايثارگران آذربايجانشرقي
به نقل از مادر شهيد: گل بهار نجف زاده
منبع : سايت بنيادشهيد
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه الف--ج ,
وصیت نامه چ--ر ,
موضاعات متفرقه ,
نامه های شهدا ,
شهدا-عملیات ,
عملیات مرصاد ,
عملیات کربلا5 ,
:: برچسبها:
شهیدحسین استادی میاب ,
وصیت نامه ,
زندگی نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1344
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 4
تاريخ انتشار : شنبه 18 اردیبهشت 1395 |
نظرات (2)
|
|
لبخند تو خلاصه خوبيهاست
لختي بخند، خنده گل زيباست
پيشاني ات تنفس يك صبح است
صبحي كه انتهاي شب يلداست
آنچنان غرق تماشاي فضايي كه آسمان در چشمهايت
خيره مانده است، از تمام دنيا دل كنده اي كه پيرمردي دوباره سلامت مي كند. - سلام
از ماست پدر جان! مي داند كه دنبال خودت مي گردي با جملاتي كوتاه و شكسته و گاه
نامفهوم از خصوصيات اخلاقي شهيد مي گويد: پسر ميرزاباباست، مي گويند در جبهه
فرمانده بوده است. پسر متواضع و افتاده اي بود، هميشه خندان بود و به نماز اول وقت
و حضور در مراسم مدح و سوگواري ائمه اهميت مي داد......
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ع--ل ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ع--ل ,
شهدا-عملیات ,
عملیات والفجر1 ,
:: برچسبها:
شهدای جهرم ,
اکبر فرهادی ,
جهرم ,
شیراز ,
فرماندهان جنگ ,
والفجر 1 ,
:: بازديد از اين مطلب : 993
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
زندگينامه :
نام پدر:عباسعلي
محل تولد:شهرستان مشهد
تاريخ تولد:01/01/46
تاريخ شهادت :29/07/63
محل شهادت :ميمک
از تمامی دوستان تقاضا داریم که در هنگام مطالعه وصایا و زندگی نامه شهدا اگر خاطره یا دست نوشته ای از شهید مربوط یا شهیدان دیگر دارند برای ما ارسال کنند که بانک اطلاعاتی ما را تکمیل کنند. یا حق..
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه الف--ج ,
شهدا-عملیات ,
عملیات عاشورا ,
:: برچسبها:
شهدای دفاع مقدس ,
شهید ,
شهادت ,
:: بازديد از اين مطلب : 907
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 4
تاريخ انتشار : چهارشنبه 13 آذر 1392 |
نظرات (0)
|
|
با سلام خدمت تمامی کاربران محترم وبسایت رهروان شهدا امیدوارم که از رهروان واقعی راه شهدا باشید و همواره در راه حق طی مسیر کنید.بعد از گذشت مدت نسبتا طولانی از ارائه نرم افزار لاله های عاشورایی 1 که مربوط به عملیات عاشورا میشد امروز کتاب الکترونیکی موبایل لاله های عاشورایی 2 را با موضوع عملیات محرم(1) برای علاقه مندان و دوستان عزیز گذاشتم امیدوارم مقبول درگاه حق قرار گیرد. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات

برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
:: موضوعات مرتبط:
موضاعات متفرقه ,
متفرقه ,
شهدا-عملیات ,
عملیات کربلای 1 ,
:: برچسبها:
لاله های عاشورایی ,
نرم افزار موبایل ,
نرم افزار جاوا ,
کتاب موبایل ,
:: بازديد از اين مطلب : 1007
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : دوشنبه 27 آبان 1392 |
نظرات (0)
|
|
يك كيسه سرم گير آورده بود. يواشكي مي رفت، پر
از آب مي كرد و مي ريخت تو دهان بچه ها.
روز اول مرداد بود. تشنگي، جان به لب همه
آورده بود.
زخمي ها همان طور افتاده بودند كف سوله.
اين همه خطر كرد ، يك بار خودش آب نخورد.
تازه
يك روز از اسارتشان مي گذشت. از صبح بر زمين ننشست. ديشب هم همه اش دنبال آب بود.
وقتي صبح شهيد شد، تشنه بود. به جاي خودش به چند نفر ديگر آب داد.
روزنامه ايران
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
شهدا-عملیات ,
عملیات مرصاد ,
:: برچسبها:
خاطرات ,
عملیات مرصاد ,
تشنه لب ,
لب تشنه ,
شهدای گمنام ,
:: بازديد از اين مطلب : 875
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : دوشنبه 22 مهر 1392 |
نظرات (0)
|
|
جزو آداب نظافت بود كه بچه ها كمتر راضي مي
شدند به اينكه داخل سنگر، سوله و چادر، ناخنهاي خود را كوتاه كنند. وقتي روز بود و
هوا مناسب، مي رفتند لب خاكريز و تا به خودشان بيايند برادران گوش تا گوش اطراف
نشسته در نوبت ناخنگير و ناخن گرفتن. در نبود ناخنگير به وسايل ديگري روي مي آوردند
چون سر نيزه كلاشينكف، چاقو و نظير آن. و اگر بود از آنجا كه ناخنگير به سرعت دست
به دست مي شد صاحب آن ترجيح مي داد ناخنگيرش را در اختيار تداركات قرار بدهد و خودش
را از شر آن برهاند!
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
شهدا-عملیات ,
عملیات مرصاد ,
:: برچسبها:
نظافت ,
آداب ,
:: بازديد از اين مطلب : 1045
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : سه شنبه 22 مرداد 1392 |
نظرات (0)
|
|
در فاصله مرخصي هاي چند روزه شهرستاني، مرخصي
ساعتي و نهايتا 24 ساعته شهري وجود داشت تا با رفت و آمد به نزديکترين شهر سر راه
منطقه، رزمندگان بتوانند کمبودها و کاستي هاي منطقه را با مراجعه کردن به آن تا
حدودي برطرف کنند، معمولا از هر دسته دو نفر که نوبت شهرداريشان نبود به مرخصي شهري
مي رفتند، فاصله اردوگاه و محل استقرار را با وسايل نقليه نظامي که از قرارگاه عازم
شهر بودند طي مي کردند، و عموما افراد با دوستان قديمي خود که با آنها عقد اخوت
بسته بودند به شهر مي رفتند، قبل از رفتن به چادرها سر مي زدند تا اگر برادران کاري
در شهر داشتند، انجام بدهند، که عمدتا درخواست تماس با خانواده بود، غير از گشت و
گذار در شهر و استحمام و آب و هوا عوض کردن عمده وقت بچه ها به خريد اقلامي مي گذشت
که جزو لوازم ضروري زندگي در جبهه و جنگ بود، از ناخنگير و قيچي اصلاح گرفته تا کفش
و ساک و لباس و لوازم التحرير که بنا بر هر دليل تدارکات جوابگوي نياز به آنها
نبود.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
شهدا-عملیات ,
عملیات مرصاد ,
:: برچسبها:
شهادت ,
خاطره ,
:: بازديد از اين مطلب : 1117
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
نظام جمع پيش درآمد حضور اجتماعي نيرو بود براي
آمادگي اجراي مراسم صبحگاهي، دريافت خبر عمليات و توجيهات و توجهات خاص آن شب،
ملاحظه آداب شرکت در کلاسهاي تخريب و اسلحه شناسي، معرفي فرماندهان جديد گروهان ها
و گردان ها، تغيير سازماندهي، کنترل و بازبيني تجهيزات شخصي و رزمي افراد، آرايش
گرفتن براي شرکت در مراسم عيد و عزاي حسينيه گردان و نظاير آن. خبر برگزاري نظام
جمع به وسيله پيک اعلام مي شد و همه با پوشيدن لباس کامل نظامي و سر و وضع مرتب
ابتدا جلو چادر و يا محا سازماني گروهان به خط شده و بعد به ترتيب وارد ميدان
صبحگاه مي شدند. فرمانده گروهان يا معاون او به نيروها خبردار مي داد تا فرمانده
گردان بيايد و مراسم شروع شود و بعد فرمانده فرمان مي داد: از جلو، از راست نظام!
نيروها مي گفتند:«الله اکبر»، فرمانده:«به احترام الله و به احترام خون شهدا
خبردار!» نيروها:«اسلام پيروز است شرق و غرب نابود است، يا حسين!». در برخي از
لشگرها عبارت آخر که يا حسين بود فرق مي کرد برخي مي گفتند:«يا مهدي ادرکني»، «لبيک
يا خميني يا حسين است»، «يا زهرا» و .... و بعد چند مرتبه بشين و پاشو و سرانجام
آزاد باش که نيروها همزمان با باز کردن يک پا به اندازه شانه و کوبيدن محکم بر روي زمين و بردن
دست به پشت مي گفتند:«شهيد» و در پايان «بشين و برپا» صلوات مي
فرستادند.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
شهدا-عملیات ,
عملیات مرصاد ,
:: برچسبها:
شهدا ,
خاطرات ,
عملیات مرصاد ,
نظام جمع ,
:: بازديد از اين مطلب : 959
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : چهارشنبه 15 خرداد 1392 |
نظرات (0)
|
|
نام پدر: محمد
محل تولد: شهرستان مشهد روستاي گراخك
تاريخ تولد: 02/03/37
تاريخ شهادت: 28/07/63
محل شهادت: ميمک
مسؤليت: رزمنده
شغل: پاسدار
عضويت: كادر
در مراسم خواستكاري پدرش موقعيت آقاداماد رااينگونه شرح داد:
((پسر من بايكي از دوستانش ،نجاري مي كرد.امااين كار را رها كردولباس سبز سپاه را پوشيد.دوستش براي خودش مال ومنالي درست كرده اما پسر من هيچ تشكيلاتي نداردوفقط آن قدر غيرت وتعصب دارد كه براي مبارزه با دشمن ازهمه چيز خود گذشته است.))6ماهي كه عقد بوديم به سرعت برق گذشت. رمضانعلي وقتي كه ميديد نگرانش هستم ميگفت:((نترس .بادمجان بم آفت ندارد.))
بار آخر كه آمدلحنش عوض شده بودوبعد از اين كه نمازش تمام شدگفت:
((شايد اين بار كه بر وم ،ديگر بر نگردم.))
وقتي به صورتش نگاه كردم،ديدم اوهم دارد گريه مي كند.آن روز تا راه آهن بدرقه اش كردم واين آخرين ديدارم بود.
به روايتهمسرشهيد.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ع--ل ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ع--ل ,
شهدا-عملیات ,
عملیات عاشورا ,
:: برچسبها:
نام پدر: محمد محل تولد: شهرستان مشهد روستاي گراخك تاريخ تولد: 02/03/37 تاريخ شهادت: 28/07/63 محل شهادت: ميمک مسؤليت: رزمنده شغل: پاسدار عضويت: كادر ,
عملیات عاشورا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1058
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 3
|
مجموع امتياز : 18
تاريخ انتشار : شنبه 21 اردیبهشت 1392 |
نظرات (0)
|
|
تاريخ انتشار : جمعه 06 اردیبهشت 1392 |
نظرات (0)
|
|
شرايطي که رزمندگان در آن قرار داشتند، در
برقرار کردن ارتباط و تند و کند شدن آهنگ مکاتبات بي تأثير نبود، مثل مواقعي که در
اردوگاه هاي تاکتيکي يا خطوط مقدم و پدافندي بودند در چنين وضعيتي يک نامه که براي
يک نفر مي آمد همه احساس مي کردند براي آنها نامه آمده است، چون غير از وابستگي
محلي که در شهر داشتند و معمولا بچه محلها همه با هم بودند، حس خانواده ها اين بود
که آنها از هم جدا نيستند، و چون ارتباط هم يک ارتباط معنوي بود، اکثر نامه ها هم
از حيث کليت هم از جهت سطح اين قابليت را داشت که در جمع خوانده شود، بچه ها هم
مضايقه نداشتند و جز مواردي که از اشخاص نام برده شده بود. از اول تا آخر را با
صداي بلند براي همه مي خواندند.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
شهدا-عملیات ,
عملیات مرصاد ,
:: برچسبها:
شهدا ,
خاطرات ,
لبخندهای پشت خاکریز ,
:: بازديد از اين مطلب : 992
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : شنبه 10 فروردین 1392 |
نظرات (0)
|
|
|
|
|