آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن...

یا رب الحسین علیه‌السلام

خدایا؛ چندیست عقدۀ دل.......



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: شهید , حججی , شهدای مدافع حرم , دلنوشته , محرم , عاشورا , امام حسین ,
:: بازديد از اين مطلب : 20
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : جمعه 06 مرداد 1402 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

با سلام ضمن مشورت با جمعی از دوستان قرار بر این شد که مسابقه ای در خصوص ثبت خاطرات راهیان نور و تصاویر خاطره انگیز برگزار شود جوائزی نیز به بهترین خاطرات و تصاویر تعلق خواهد گرفت....
برای ارسال تصاویر و خاطرات اول در انجمن عضو شوید و سپسخاطرات وتصاویر خود را ثبت کنید...فابل توجه دوستان برای بارگزاری عکسها از سایتهای آپلود ایرانی و معتبر استفاده فرمایید که نمایش آن با مشکل روبرو نشود...

حداکثر اندازه تصاویر نیز 500*500 مگاپیکسل باشد .....یا زهرا(س)

جهت عضویت وارسال خاطرات کلیک فرمایید...




مسابقه خاطره نویسی راهیان نور دانش آموزی



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات , داستان , شعر , دل نوشته , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: مسابقه , راهیان نور , شهدا , دانش آموزی , مسابقه خاطره نویسی , خاطره نویسی ,
:: بازديد از اين مطلب : 1526
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 3
|
مجموع امتياز : 14
تاريخ انتشار : پنجشنبه 19 آذر 1394 | نظرات (2)
نوشته شده توسط : محسن
دختری که شهدا نجاتش دادند....!!
سلام خدمت رهروان عزیز شهدا امروز یه خبر ویژه براتون دارم اونم دختری هست که با شرکت در مراسم پرده خوانی شهدا با حجاب شده و این میتونه یکی از افتخارات ما و طرح ما باشه که ما را در زمینه ادامه این راه مصمم میکنه....
نامه این دختر نوجوان را که به دست ما رسیده برای کاربران عزیز قرار میدم....
لازم به ذکر است مراسمات پرده خوانی هنوز به صورت جدی ادامه دارد و به دلیل مشغله امکان اطلاع رسانی در انجمن وجود نداشته من دوباره در همینجا از عزیزانی که درخواست اجرای پرده خوانی شهدا را دارند ضمن پیگیری اطلاع رسانی آن را شخصا در انجمن انجام دهند... من الله توفیق ...یا زهرا(س)



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , دل نوشته , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: کرامات شهدا , حجاب , شهدا و حجاب , دختران حجاب ,
:: بازديد از اين مطلب : 1869
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : دوشنبه 06 مهر 1394 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

متولد 1337

دانشجوی رشته دبیری زبان انگلیسی

شهادت 1365 شلمچه، عملیات کربلای 5


از سخنان شهید

خداوندبه ما لطف دارد كه شناخت در اسلام را به ما عطا فرموده است.

سعي كنيد در موقع ناراحتي بيشتر نماز بخوانيد چون انسان در نماز با خداي خود صحبت مي كند و خدا مهربان و هميشه هر چيز را در حد شرعي به انسان عطا مي كند ، هر قدر احساس ناراحتي بيشتر بكنيد شيطان هم بيشتر شما را وسوسه مي كند .

ما بايد خدا را بر همه چيز مقدم بدانيم. سعي كنيد كارهايتان در جهت رضاي خداوند باشد ...............





:: موضوعات مرتبط: دست نوشته , زندگی نامه ز--ظ , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهدای دانشگاه , دانشجویان شهید ,
:: بازديد از اين مطلب : 1076
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : دوشنبه 21 مهر 1393 | نظرات (2)
نوشته شده توسط : محسن
نام شهيد:  بهمن                  نام خانوادگي: عباسيشهید بهمن عباسی

نام پدر: قهرمان                         نوع عضويت:دانش آموز

 تاريخ تولد:4/2/1342                 شماره شناسنامه:     14960 

تاريخ شهادت:15/5/1361                  محل شهادت:قصرشيرين

وضعيت تحصيل:اول دبيرستان




:: موضوعات مرتبط: دست نوشته , زندگی نامه ع--ل , وصیت نامه ع--ل ,
:: برچسب‌ها: شهیدان شهرستان بهار , شهرستان بهار , وصیت نامه , دعا برای شهادت ,
:: بازديد از اين مطلب : 1072
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : یکشنبه 13 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن


گفت : بامـــــادرجمله بساز

گفتـــم : بــامــــادرجمله نمیسازند !

دنیــاوآخـرت را می سازند.

اما ما میگوییم:

جانــمان به فــدای مادرانی که با گذشت ازدردانه های زندگی خود

حسینی وزینبی عمل کردند

ودنیای ما را آباد

و تا ابد ما رامدیون خود کردند …

http://up.rahro313.ir/up/montaghem-fateme/maa.jpg





:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: شهدا , مادران شهدا , شهيد گمنام ,
:: بازديد از اين مطلب : 1190
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : پنجشنبه 08 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

خواهر خوب سرزمینم سلام!!!

هیچ به این به فکر کرده ای که تا امروز چند هزار جوان پاک میهنمان در خون خود غلطیده اند تا شرف وعزت وناموس مملکت حفظ شود؟

آیا وقت آن نرسیده است که ما زنان ودختران این سرزمین مقدس دینمان را به شهدا ادا کنیم؟

چند شهید دیگر در وصیت نامه هایشان بنویسند :

خواهرم  حجاب تو کوبنده تر از خون من است ، تا من وتو  چادر به سر کنیم و حجابمان را در مقابل نامحرمان حفظ کنیم؟

آیا اگر زنان ودختران حیا وعفاف وحجابشان را در کوچه وخیابان حفظ کنند اشرار ونامحرمان جرات جسارت پیدا می کنند تا امثال شهید علی

خلیلی جوانمردی کنند واز آنها با نثار خونشان دفاع کنند؟

شهيد علي خليلي

خواهر خوبم !!

همه ما بارها شنیده ایم که

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است

ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است   

 پس  تو را به حضرت زهرا(س)قسم می دهم امسال که سال  را با یاد وذکر او آغاز کرده ایم 

نیت کن حجابت را کامل رعایت کنی،مطمئن باش درهای رحمت الهی بیش از پیش به رویت باز خواهد شد وروح هزاران شهید مملکت اسلامی به خصوص شهید  علی خلیلی را شاد خواهی کرد

به خدا توکل کن واز امروز شروع کن

به امید فاطمی شدن همه زنان ودختران مسلمان 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: شهيد علي خليلي , شهيد خليلي , طلبه شهيد , شهداي حوزه , شهداي حجاب , غيرت علوي ,
:: بازديد از اين مطلب : 1140
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : یکشنبه 10 فروردین 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

اینجا همانجایست که بـــــوی چادر خاکــــی مادر به مشام میرسد....


اینجا همانجایست که روضه ی ارباب و غریب الغربا؛غریبی را برایت معنا میکند...

اینجا همینجایست که چای روضه ی ارباب کنار یــــار گمنامت زمین گیرت میکند........

و اینجا همانجایست که گلم را گم کرده ام

واینجا همانجایست با یک دل سیر اشک و دیگر هیچ.......................

و اینجا قطعه ای از بهشت است....



شهيد گمنام



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: شهدا , شهادت , شرمنده , گمنام , عند ربهم , حضرت زهرا , انتقام سيلي مادر , مي آيم تا انتقام سيلي مادر بگيرم ,
:: بازديد از اين مطلب : 943
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : سه شنبه 27 اسفند 1392 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

شهید سید مرتضی آوینی

راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند.

گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب شیرین‌ تر است و نگو شیرین‌تر، بگو بسیار بسیار شیرین‌ تر است.راز خون در آنجاست که همه‌ی حیات به خون وابسته است. اگر خون یعنی همه‌ی حیات و از ترک این وابستگی دشوارتر هیچ نیست، پس بیش‌ترین از آن کسی است که دست به دشوارترین عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب، خود را به کسی می‌ بخشد که این راز را دریابد. و آن کس که لذت این سوختن را چشید، در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هیچ نمی‌یابد.


قلمی از آقا مرتضی آوینی ...



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: کلمات قصار شهدا , کلمات قصار , شهدا و ادبیات , سید شهدای اهل قلم ,
:: بازديد از اين مطلب : 905
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : یکشنبه 26 آبان 1392 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

گفتند او ابتر است. پسر ندارد. نهضتش بعد از او نابود خواهد شد.

اماخدا جوابشان را داد. به او کوثر عطا کرد.

چشمه جوشانی نازل نمودکه تا ابدیت جهان اسلام را طراوت بخشیده و زنده نگه دارد.

دیگران گفتند:ای رسول خدا تو ما را از بدبختی و فلاکت نجات دادی.

تو ما را از چاه جاهلیت خارج ساختی.

ما را به سر منزل مقصود رساندی.اجر ومزد رسالت تو چیست؟؟؟

برای خوشنودی شما چه کنیم؟!

فرمود:من اجر ومزدی از شما نمیخواهم. فقط اهل بیت من..!؟

دوستی وپیروی از آنها شما رانجات خواهد داد. قرآن واهل بیت را از خود به یادگار میگذارم.

ایستاده بود مقابل در خانه  دخترش.او که سیده نساء عالمیان است.

دستهارا در سینه نهاد وفرمود:السلام العلیکم یا اهل البیت النبوه.

بارها این عمل را تکرار کرد. آنقدر گفت تا اهل بیت را بشناسند. تا راه را اشتباه نروند.

فرمود:فاطمه علیها السلام پاره تن من است.هرکس اورا بیازارد من را آزرده و...

امتش این کلمات را میشیدند. برای هم بازگو میکردند.

 امتی که در عمل به مستحبات از هم پیشی میگرفتند .اما...

پس چه شد که ...

نیمه های شب به همراه ولی زمان خود امیر مومنان(ع)راه افتادند.

 بر در خانه مهاجر و انصار رفتند با آنها اتمام حجت کردند؛مگر نبودید در غدیر خم.

مگر بیعت نکردید.مگر...

چه جوابی داشتند!؟

مگر دنیاطلبی وعدالت خواهی در یک دل جمع میشوند.

به راستی اگر رسول خدا(ص)اینقدر سفارش کوثر خود را نکرده بود چه میکردند؟!

یا اگر میخواستند زهرای اطهر (س)را اذیت وآزار نمایند مگر بیش از این می توانستند؟

در دوران رنج وغم برای پیامبر؛ باز هم مادر سادات را آزردند.

به علی (ع) میگفتند : به همسرت بگو یا روز گریه کند شب آرام باشد. یا شب گریه کند و...

ای بی وفا مردم.مگر چقدر از دوران رسول خدا(ص) گذشته بود.

مگر پاره تن پیامبر (ص) با شما چه کرده بود!؟مگر...

واکنون سالهاست که از آن دوران گذشته است. اما هر کس پا به مدینه میگذارد سوالی با خود دارد:مزار ام ابیها، کوثر قرآن، تنها دختر رسول خدا(ص) کجاست.

سالهاست که غاصبین ولایت امیرالمومنین علی (ع) با این سوال مواجه هستند:

چرا مزار فاطمه (س) مخفی است.

مگر مزار بیشتر صحابه وحتی تابعین مشخص نیست.

پس چرا تنها دختر پیامبر خواسته بود قبرش مخفی بماند.

و اکنون بیش از قبل این سوال ذهن هر پرسشگر را به خود میخواند که به راستی ...

جرم فاطمه چه بود؟

چرا اورا آزردند. چرا خواسته بود گمنام بماند.چرا؟!

براستی گمنامی عصمت کبرای الهی پرچمی است که تا ابد برافراشته خواهد ماند.

تازمانی که فرزند عزیزش از پرده غیبت خارج شده وانتقام مظلومیت اورا بستاند. انشاالله...





:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات , داستان , دل نوشته , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: دسنوشته شهدا , شهدا داسان , داستان , خاطرات ,
:: بازديد از اين مطلب : 931
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 | نظرات (2)
نوشته شده توسط : محسن
تقصير خودش‌ بود! شهيد شده‌ كه‌ شهيد شده‌. وقتی قراره‌ با ريختن‌ اولين قطره‌ ی خونش‌، همه‌ گناهانش‌ پاك‌ بشه، خيلی بخيل‌ و از خود راضیه اگه اون‌ كتك هايی رو كه‌ من‌ بهش‌ زدم‌ حلال‌ نكنه. تازه‌، كتكی هم‌ نبود! دو سه‌ تا پس گردنی، چار پنج‌ تا لنگه‌ پوتين‌، هفت‌ هشت‌ ده‌ تا لگد هم‌ توی جشن‌ پتو . . .
*
خيلی فيلم‌ بود. دستِ به‌ غيبت‌ كردنش‌ عالی بود. اوائل‌ كه‌ همه اش می گفت‌: " الغيبتُ عجب‌ كِيفی داره‌! "
جدی نمی گرفتم‌. بعداً فهميدم‌ حضرت آقا اهل‌ همه‌ جور غيبتی هست‌. اهل‌ كه‌ هیچ! استاده‌! جيم‌ شدن‌ از صبحگاه‌، رد شدن‌ از لای سيم‌ خاردار پادگان‌ و رفتن‌ به‌ شهر . . . از همه‌ بدتر، غيبت‌ تو جمع‌ بود، پشت‌ سر اين‌ و اون‌ حرف‌ زدن‌.
جالب تر از همه‌ اين‌ بود كه‌ خودش‌ قانون‌ گذاشت‌. اون‌ هم‌ مشروط‌! شرط‌ كرد كه‌ اگر غيبت‌ از نوع‌ اول‌ ( فرار از صبحگاه‌ . . . ) رو منظور نكنيم‌، از اون‌ ساعت به‌ بعد، هر كس‌ غيبت‌ ديگران‌ رو كرد و پشت‌ سرشون‌ حرف‌ زد، هر چند نفر كه‌ در اتاق‌ حضور داشتند، به‌ اون پس‌ گردنی بزنند. خودش‌ با همه ی چار پنج‌ نفرمون‌ دست‌ داد و قول‌ داد.
هنوز دستش‌ توی دستمون‌ بود كه‌ گفت‌: " رضا تنبلی رو به‌ اوج‌ خودش‌ رسونده‌ و يه ساعته‌ رفته‌ چايی بياره‌ . . . " خب‌ خودش‌ گفته‌ بود بزنيم‌ و زديم‌! البته‌ خدايی اش‌ رو بخوای، من بدجور زدم‌! خيلی دردش‌ اومد.
همون‌ شد كه‌ وقتی توی جاده‌ ی ام‌ القصر ـ فاو توعملياتِ والفجر هشت‌ ديدمش‌، باهاش‌ روبوسی كردم‌ و بابت‌ كتك هايی كه‌ زده‌ بودم‌ حلاليت‌ طلبيدم‌. خنديد و گفت‌: " دمتون‌ گرم‌ . . . همون‌ كتك های شما باعث‌ شد كه‌ حالا ديگه‌ تنهايی ازخودم‌ هم‌ می ترسم‌ پشت‌ سر كسی حرف‌ بزنم‌. می ترسم‌ ناخواسته‌ دستم بخوره‌ توی سرم‌! "
وقتی فهميدم‌ " حسن‌ " تو عمليات‌ كربلای پنج‌ مفقودالاثر شده و ده‌ سال‌ بعد استخواناش‌ برگشت‌، هم‌ خنديدم‌ هم‌ گريه کردم‌!

كاشكی امروز اون بود تا بزنه توی سرم‌ كه‌ اين‌ قدر پشت‌ سر اين‌ و اون‌ غيبت‌ نكنم‌ . . .


:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات , داستان , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: داستان , جبهه , خاطرات , دست نوشته ,
:: بازديد از اين مطلب : 970
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : شنبه 07 اردیبهشت 1392 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

وقتی که من مُردم مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا همه بدانند که عمری را در


 تاریکی گذرانده ام و دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند به آنچه


 می خواستم نرسیده ام و چیزی از این دنیا نبرده ام و چشمانم را باز بگذارید


 تا همه بدانند عمری چشم انتظار بوده اند و روی قلبم تکه یخی بگذارید 


تا قطره قطره آب شود و به جای مادرم اشک ریزد .

شهید محمد رضاعاقبابایی



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1123
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : پنجشنبه 22 تیر 1391 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : montazer

در گمنامي هم مشتركيم اي شهيد

تو پلاكت را گم كردي و من هويتم را ...

****

به یاد شهدایی که عاجزانه از خداوند درخواست می نمودند که

پیکرهاشان در کوهها و بیابانها غریبانه و مظلومانه بر زمین بماند

تا مقتدای راستین صدیقه اطهر سلام الله علیها باشند.

پیکرهای مطهری که بدنهای قطعه قطعه شان همچون سرور شهیدان،

حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام در بیابانها باقی ماند

تا سندی شود بر مظلومیت یاران خمینی.

تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند.

آنان از گمنامی خویش کهفی ساخته‌اند و در آن پناه گرفته‌اند.

کهفی که آنان را از تطاول دهر مصون خواهد داشت.

اصحاب کهف خود را از تعلقات رهانده اند و اینچنین،

ننگ تعلقات نیز دامان آنان را رها کرده است.

- مردان حق اهل شهرت نیستند.


شهید سید مرتضی آوینی



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , دست نوشته ,
:: برچسب‌ها: شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1129
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 20
تاريخ انتشار : دوشنبه 12 تیر 1391 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

خداوندا .....

در پیشگاه عظمت و جبروتت با تو پیمان می بندیم که این انسانهایی را که مایه فخر بشریتند

 و این شهیدانی را که بسیار پیش از شهادت شهید بوده اند را همیشه چون چراغی درخشان

 بر فراز راهمان قرار دهیم و راهی را که پیمودند ، بپیمائیم . خداوندا به اسم اعظم و خون

 شهیدانت با خون و جان خود سوگند یاد می کنیم که تا آخرین دم حیات برای نابودی کفر

 پیشه گان این عصر که رأس همه آنان شیطان خونین چنگ آمریکا و همه فرزندان و دست

 نشاندگان این ابلیس بزرگ است لحظه کوتاهی از پای ننشینیم و هیچ تلاش و هیچ مبارزه

 ای را دریغ نکنیم .

روحش شاد و راهش پر رهرو باد .



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , دست نوشته , شهید علی هاشمیان , شهیدعلی هاشمیان ,
:: برچسب‌ها: شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 3068
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 65
تاريخ انتشار : شنبه 27 خرداد 1391 | نظرات (11)
پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت