محمد در سال 1338 در روستاي زمان آباد زرين شهر پا به عرصه هستي نهاد.پدرش
دامدار بود لذا خانواده در کوه هاي استان چهارمحال و بختياري زندگي مي کردند و تنها
محمد و برادرش در روستا بودند.سال ها گذشت تا اينکه در جست و جوي کار روانه
اصفهان شد و در يک کارگاه صنعتي به کار پرداخت.عشق و علاقه اش به خاندان طه
به حدي بود که در ماه محرم در سوگ سيد شهيدان مرثيه سرائي و مداحي نمود.
در سال 1356 به خدمت نظام وظيفه فرا خوانده شد.اما چندي بعد به فرمان امام از
آنجا گريخت. سال هاي انقلاب، سال هاي پرالتهابي بود و محمد در اوج جواني در ميان
هياهوي غريب مردم بر عليه نظام پهلوي سرگردان شد، چيزي نگذشت که او نيز به
راه امام (ره) ايمان آورد و با مشتهاي گره کرده، فرياد مرگ بر شاه سر داد.
رحيمي پس از پيروزي انقلاب لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن نمود و يکسال
غريبانه در کردستان بدون اطلاع دوستانش جنگيد.6 ماه در سال 1358 به لبنان سفر
کرد اما با آغاز جنگ به ميادين نبرد حق عليه باطل شتافت و در عمليات فرمانده کل
قوا از ناحيه پا مجروح گرديد در دوران نقاهت با دوشيزه اي مؤمنه پيمان ازدواج بست
و سه روز بعد از ازدواج دوباره به جبهه بازگشت و در لشگر امام حسين (ع) و تيپ
قمر بني هاشم (ع) با سمت فرماندهي گردان و فرماندهي محور نبرد با دشمن بعثي
را ادامه داد.سال 1363 در عمليات بدر دو مرتبه مجروح شد.بعد از بهبودي به مشهد
مقدس مسافرت کرد و با تضرع از هشتمين پيشواي شيعيان خواست که به زودي
از شربت شهادت سيراب گردد و بالاخره جواز ورود به جمع شاهدان روز محشر را گرفت
و در عمليات والفجر8 در منطقه فاو در حاليکه مسؤول محور عملياتي بود در سن 26
سالگي، بال در بال ملائک به آسمان پر کشيد.
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه چ--ر ,
عملیات والفجر8 ,
:: برچسبها:
شهید رحیمی ,
شهدا ,
دفاع مقدس ,
زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1178
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10