رحیمیان زاده طالخونچه، محمدرضا/ الف - ش : بيست و چهارم شهريور 1340، در شهرستان آبادان چشم به جهان گشود. پدرش کریم، بازنشسته شرکت نفت بود و مادرش فرخ نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. دهم مرداد 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شکم شهيد شد. مزار او در گلستان شهدای اصفهان واقع است.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است/
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/
باز این چه رستخیز عظیم کز زمین/
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است/
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو/
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است/
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب/
کاشوب در تمامی ذرات عالم است/
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست/
این رستخیز عام که نامش محرم است/
در بارگاه قدس که جای ملال نیست/
سر های قدسیان همه بر زانوی غم است/
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند/
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
*** من از طرف خودم، فرارسیدن حلول ماه محرم الحرام و صفر المظفر سال ۱۴۳۸ هجری قمری (مصادف با سال ۱۳۹۵ ه.ش) ، تاسوعا و عاشورای حسینی و ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و حضرت اباالفضل العباس(ع) و هفتاد و دو تن از یارانش را خدمت مردم عزادار ایران و مسلمانان و شیعیان جهان تسلیت عرض می نمایم. التماس دعا. مرتضی کریمیان از نکوآباد شهرستان مبارکه - دانشجو
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم,
که چرا عشق به انسان نرسیده است, هنوز هم
که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوز
هم که هنوز است, چرا یوسف گمگشته به کنعان
نرسیده است وچرا کلبه احزان به گلستان نرسیده
است. عصر این جمعه دلگیر وجود توکنار دل هر
بی دل آشفته شود حس, تو کجایی گل نرگس
چه غریبید
چه غریب
و چه تنها.....
حتی در این سایت که همه ادعای دین و مذهب دارند
دلتان نگیرد اینجا همه لطیفه دارند در تایپیک لطیفه قرار بدهند ولی کسی درد دلی ندارد با شما بکند و حتی یادی از شما ....
دلتان نگیرد تایپیک طنز باشد بازدیدها بالاست تشکرها بالاست ولی اگر یاد شما باشد بی معرفتی ها بالاست
ما شعر خوب مینویسیم...در سیاست غرقیم...اما برای ترویج فرهنگ شما حوصله نداریم
گشتم از بخش شما مظلوم تر ندیدم که کمتر از هر بخشی داخلش تایپیک و پست و .... است
سهم شما از 17 هزار پست اینجا یک صدم هم نیست
باز هم مثل خیلی روزها امروز دلم از مدعیان مذهب گرفته...
آری یاد شما حتی بین آنان که خود را سینه چاک شما می پندارند فراموش شده...
و باز مثل همیشه
شرمنده ام
من از طرف همه شرمنده ام
به دل نگیرید...
رفتید....
رفتید....
رفتید تا نبینید عفت فروشی ها....
تا نبینید غیرت های بر باد رفته را....
رفتید....
با هزار امید آرزو.....به امید آنکه خونتان را گرامی می دارند...به امید آنکه راهتان را ادامه می دهند...
افسوس...افسوس..افسوس...
که نه حرمت خونتان را نگاه داشتند...نه یادی از شما زنده ماند....