آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

آن شهید بزرگوار در سال 1336 در یک خانواده متدین در روستای ور سفلی به دنیا آمد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه ابن سینا پشت سر گذاشت. تحصیلات دبیرستان را به همراه برادر خود در شهرستان محلات شروع کرد و به علت نداشتن مخارج تحصیل وی از ادامه تحصیل منصرف شد. برادرش البته تحصيل را ادامه داد و او خرج برادرش را جهت ادامه تحصیل می داده است.

پس از دو سال که در محلات بودند، به قم مراجعت کردند و این مصادف با جریانات تظاهرات مردم در قم بود و از همین جا وی فعالیت های انقلابی اش را شروع کرد. او در سن 14 سالگی ازدواج کرد. از نظر مالی در مضیقه بودند و زندگی بسیار ساده ای داشت. نتیجه این زندگی سه فرزند بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و هنگامی که جنگ شروع شد، طبق احساس مسئولیتی که داشت، به فرمان امام لبیک گفت و به عنوان پاسدار وظیفه در جنگ شرکت نمود. دوران 2 ساله سربازی را در آبادان به سر برد و سپس وارد سپاه شد و به منطقه کردستان رفت و در آنجا مسئولیت فرماندهی گردان امیرالمومنین را داشت. این شهید بزرگوار در سنگرهای کمین در منطقه عملیاتی طلائیه در سن 27 سالگی، در سال 1363، خمپاره به قلب مبارکش اصابت کرد و به سرور و سالارش حسین ابن علی (ع) پیوست.


یکخاطرهازحاج تاج الدین وبرادرشجمالالدینبیگی:


قبل از پیروزی انقلاب سپاه دانش تشکیل داده بودند . دو معلم زن بی حجاب به روستا آورده بودند تا به بچه ها درس بدهند مردم روستا از این مساله ناراحت بودند گفتند اینها نباید اینجا باشند.
یک روز به حاجی گفتم می آیی در یک برنامه ای شرکت کنی؟ گفت: بله؛ من دنبال این جور کارهایم. تو انجمن که یک حالت هیاتی داشت فعالیت های سیاسی داشتیم . یک بار به حاجی گفتم: تاج الدین می خواهیم یک نامه به این معلم ها بنویسیم که حجابشان را رعایت کنند چه جوری نامه را به آنها بدهیم؟ گفت: شما نامه را بنویسید من راهش را می دانم. گفتم آخر می خواهیم از راه معمولی باشه. گفت من یک راهی می دانم خیلی هم قانونی نامه را می نویسیم می گذاریم توی کفش هایشان . چند بار نامه نوشتیم وبه آنها رساندیم از همین راه . به رئیسشان شکایت کردند.
آنها وقتی آمدند گفتند ما که جز حرف خوب توی این نامه ها نمی بینیم. راست می گفت آخر ما نامه را از قول حضرت فاطمه "سلام الله علیها" نوشته بودیم:


ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است


بعد گفت اما اگر کسی که نامه را نوشته معلوم شود برایش درد سر می شود. آخرش هم این معلم ها قبول نکردند.

بعد از مدتی ما دیدیم آنها روسری سر کرده اند و به کلاس می روند تعجب کردیم؛ گفتیم خوب کم کم گوش کردند. حاجی گفت نخیر نمی دانی جمال الدین ما چه کار کرده. جمال الدین فهمیده بود که ما چه کار کردیم خودش تنهایی کاغذی نوشته بود و گذاشته بود توی کفش هایشان:

"اگر روسری سرتان نکنید آب اسید به صورتتان می ریزیم!"

وقتی حاجی این را تعریف کرد خندیدیم و گفتیم حرف حساب که سرشان نمی شد ما هم همین کار را باید می کردیم.

جمال الدین اصلاً از این کارها بلد نبود!

***

در عین حال خیلی انسان پر شوری بود، شور انقلاب. از همان نوع که مخصوص جوانان مخلص آن زمان بود. قبل از پیروزی با شهید یونس بهرامی و شهید حسین ظهرابی می رفتند روی منبع آب شعار می نوشتند. مادرش (خدا رحمتش کند) می گفت من جمال الدین را وقف اسلام کرده ام .

روحیه حماسی داشت. توی جبهه شخصی بود به نام  مش احمد که اهل کردستان بود؛ یک ماجرایی تعریف می کرد از درگیری اش با یک منافق. جمال الدین هر روز صبح که بلند می شد می گفت مش احمد تعریف کن.

***

شهدا تمثال های خلوصی هستند که خداوند متاع وجودشان را تنها برای خود خریده است.

تاج الدین عزیز و جمال الدین خوبمان به راستی خدا از همان اول شما را برای اسلام آورد . از همان اول شما را در دامان مادری پروراند که جز خوبی و مهربانی و صفا وصداقت نبود به حق که شما را خوب و به جا تاج دین و جمال دین نام دادند .عزیزان ما مادرتان از همان اول شما را برای خود نخواست به خاطر همین هم هیچ گاه شکوه ای نکرد و شهادت شما را جز افتخار خود نمی دانست لاله های پر پر شده مادر اکنون که او را در بهشت به آغوش مشتاق و منتظر خود گرفته اید ما ، همسایگان دنیایی تان را از یاد نبرید و برایمان دعا کنید تا دینی به گردنمان نماند وشرمنده سید و سالارتان نباشیم.

برگرفته از:varshahid.ir




:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات , آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهدای محلات , شهدای ورین , شهدای اسلام , خاطرات , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1107
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 13
تاريخ انتشار : چهارشنبه 19 شهریور 1393 | نظرات (0)
مطالب مرتبط با اين پست
ليست
مي توانيد ديدگاه خود را بنويسيد

کد امنیتی رفرش

پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت