آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

وصیت نامه

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

فالموت فی حیاتکم مقهورین والحیاه فی موتکم قاهرین (نهج البلاغه).

مرگ در زندگی ذلت بار است و زندگی در مرگ پیروزمندانه و قهرآمیز.

چون هر مسلمانی باید قبل از ترک دنیا وصیت خود را بکند من حقیر هم چند کلمه ای وصیت دارم که آن را تذکر می دهم:

با درود بر محمد و آل او و خاندان تشیع و ورثه آنان از حسین تا شهدای ایران که باخون، مکتب انسان ساز اسلام را سرفراز و پرچم توحید را خونین و امت اسلام را سربلند نگه داشتند و با درود بر نائب امام زمان"عج" امام خمینی که رهبری ایشان در زمانی بسیار حساس رهبری این امت را در دست گرفتند که جاهلیت این انسان ها از جاهلیت انسان های قبل از اسلام بیشتر بود و همه در منجلاب مکتب فرهنگ های منحط فرد رفته بودند و این امام عزیز همه را به سوی انسانیت رهنمون ساختند. من در مقابل این امت بزرگ کوچکتر از آنم که حرفی بر زبان بیاورم ولی باز برحسب وظیفه چند کلمه ای را بر زبان می آورم:

ای کسانی که وصیت نامه این عاصی را می خوانید و یا می شنوید، خون تمام شهیدان به خصوص شهیدان مظلوم رمضان همیشه گرم است و برای ما هر روز مسئولیتی سنگین تر می آورد و ما باید این بار را به هر نحو که می توانیم به سرمنزل مقصود برسانیم. برادران و خواهران حزب الهی به گفته امام: تقوی را نصب العین خود قرار دهید و اخلاق اسلامی را رعایت کنید که مبادا دیگران از عکس العمل غلط و برچسب های نابجا و تهمتها و برخوردهای نابجای ما خدای نکرده از کل مساله طرد شوند و عمل ما را به پای مکتب ما بگذارند.

کلامی هم با مسئولین ارگان ها و ادارات دولتی: شما را به خدا ضابطه را در نظر بگیرید و به شعارهای انقلابی توجه کنید و فقط آن را ملاک قرار دهید و رابطه را اصلا رها کنید. ان اکرمکم عند الله اتقیکم خدای ناکرده بر اثر این کار جوان های مومن طرد و انقلاب از درون خالی می شود و آن ها که بعد از انقلاب خوب شعار می دهند و موقع هایی اگر ضربه ای نزنند ضربه ای را نیز خنثی نمی کنند.

مادرم و پدرم، آیا کسی می توانست صدای مظلومیت شهیدان را بشنود و بی تفاوت باشد و از همه بالاتر ندای رهبر را بشنود و بی تفاوت باشد. امروز اسلام از همه چیز برایم مهمتر بود ولی به هر حال فکر کنید صباحی دیگر هم زنده بودم، آخر چه! ولی خوب از روی عاطفه پدری و مادری ناراحتید ولی همه این ها را باید برای خدا تحمل کرد.

مادرم نمی گویم برایم گریه نکن ولی برای مظلومیت حسین علیه السلام و علی اکبر گریه کن. مادرم حتی برای امام حسین باید بیش از من گریه کنی چون او برای اسلام بیش از این ها ارزش داشت.

مادرم برایم دعا کن که خدا گناهانم را ببخشد و از عذاب آخرت که بس هولناک است نجاتم دهد. جایی که رجایی و باهنر و بهشتی و یارانش در خدمت اسلام فدا شوند من چه ارزشی داشتم در این راه. پس صبر کن و زیاد گریه نکن که من از بابت شما ناراحتم و از طرفی منافقین کوردل دشمن شادمان می شوند. من از روی آگاهی هر چه تمام این راه را انتخاب کردم چرا که علی علیه السلام فرمود: برای مومن دنیا آمادگاه مسابقه او و کار همت او، مرگ هدیه او و بهشت جایزه برندگی اوست.

برادرم ولی و محمد رضا زیاد به دنیا دل نبندید که این کار شما را از آخرت جدا می سازد، اگر ناراحتی از من دیدید مرا حلالم کنید همیشه دنباله رو روحانیت مبارز باشید و امام را تنها نگذارید. مجید را طوری تربیت کنید که دنباله رو راه شهیدان باشد.

با درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی

با درود به روحانیت مبارز و شهیدان انقلاب

مرگ بر تمام مستکبران جهان به سرکردگی امریکا

وصیت خانواده ام:

هر چه توانستید برای من نماز بخوانید و روزه بگیرید.

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

رحمت ا... سامع



زندگی نامه

شهید رحمت الله سامع در سال 1336 در شهرستان قمشه در خانواده ای مذهبی و متدین و متوسط دیده به جهان گشود از همان ایام کودکی هشیاری و زرنگی او زبانزد بود او تحصیلات ابتدایی را با موفقیت گذراند و وارد دبیرستان شد در دوران دبیرستان هم کار می کرد و هم تحصیل، به طوری که در همان دوران در رشته نجاری فوق العاده تبحر پیدا کرده بود. در رشته هایی چون برق، لوله کشی کاملا وارد بود و در دوران دبیرستان از ورزشکاران معروف به شمار می رفت. در سال 1355 موفق به اخذ دیپلم و متعاقبا کنکور موفق شد و وارد دانشگاه شد. از آن هنگام بود که مبارزاتش با رژیم پهلوی شروع شد. در دانشگاه همراه با دیگر دانشجویان مسلمان در کلاس های قرآن و فعالیت های اسلامی و جلسات شرکت می کرد. او با شروع شدن انقلاب و تعطیل شدن دانشگاه به شهرضا آمد و فعالیت را در سطح شهر در بین جوانان محصل آغاز کرد و با دیگر دانشجویان شهر و محصلین تظاهرات می کرد و راهپیمایی را شروع نمود و مردم را به پشتیبانی دعوت می نمودند.

شهید رحمت الله سامع چندین بار توسط ساواک دستگیر شد و مورد شکنجه قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب به دانشگاه رفت تا اینکه انقلاب فرهنگی شروع شد و دانشگاه تعطیل اعلام شد. در این حال او سنگر جهاد را انتخاب کرد و در روستاهای شهرضا شروع به فعالیت نمود همچنین مدتی را در هیئت های هفت نفره ارازی روستا مشغول به خدمت بود سپس برای این که بتواند تشکیل خانواده بدهد به شغل آزاد روی آورد و مغازه نجاری تاسیس نمود اما نمی توانست خود را جدا از انقلاب ببیند و آرام نمی گرفت و تحملش را نداشت تا خاک اسلامی را مورد اشغال ببیند رو به جبهه کرد و به یاری رزمندگان شتافت و در عملیات فتح المبین و بیت المقدس شرکت نمود و پیروزمندانه به خانواده برگشت به خاطر علاقه شدیدش به امام خمینی به محض اعلام امام مبنی بر واجب کفایی بودن برای رزمندگان دست از کار کشید و به سوی جبهه شتافت و بعد از 45 روز اقامت در جبهه در عملیات محرم شرکت نمود و هم چون یاران حسین جنگید، پیروز و شهید شد و پیکر پاکش در منطقه به جای ماند و سنگرش مزارش شد و محرمش عاشورا و میدان جنگش کربلا شد.

شهید رحمت الله سامع صفاتی خاص داشت از جمله کلام رهبر برایش موثر و محرک بود، نسبت به مستمندان دلسوز و کمک کننده بود، در برابر هر کاری و مشکلی اراده ای محکم داشت و در برابر اسلام و مکتبش بسیار خود را مسئول می دانست. نسبت به منافقان برخوردی خصمانه داشت و در برابر عقیده مخالفش بسیار متحمل و منطقی بود.

خانواده شهید رحمت الله سامع



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشگاه , شهدا دانشجو , دانشگاه اصفهان , شهرستان شهرضا , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 1096
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : چهارشنبه 16 مهر 1393 | نظرات (0)
مطالب مرتبط با اين پست
ليست
مي توانيد ديدگاه خود را بنويسيد

کد امنیتی رفرش

پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت