زندگینامه

شهید سید تقی هاشمی

در سال 1342 در روستای طالخونچه از میان خانواده ای که پدرش فرزند رسول ا... و از سادات مورد احترام روستا و مادری که درد و رنج مشکلات را چشیده بود فرزندی به دنیا آمد که نامش را سید تقیگذاشتند . آری او اولین فرزند خانواده بزرگ سادات بود و هیچکس باور نمی کرد که روزی سید تقی کوچک یک فرمانده قوی و شجاع شود.سید تقی در سن 6سالگی وارد دبستان بهرام (شهید مطهری) گردید ودوران ابتدایی را با همه رنج و مشقت و مشکلات مالی پشت سر گذاشت . بعد از پایان دوره ابتدایی در سال 1354 به مدرسه راهنمایی که بعد از انقلاب نام شهید باهنر را بر آن گذاشتند وارد شد، همزمان با دوران تحصیل راهنمایی سید تقی، خیانت های ضد فرهنگی غرب بر ضد ملت مظلوم ایران به اوج خود رسیده بود بطوریکه در روستاها به قشر معصوم و ساده دل دانش آموز قصد القاء فرهنگ غربی را که با تبدیل لباس ساده و بی آلایش به لباس ها و مدهای غربی داشتند در این زمان بود که سید تقی با آن نبوغ فکری و شهامت و ایمان قوی خود مبارزه با این حرکت فرهنگی را با عدم رعایت دستور آنها و توجیه سایر دانش آموزان آغاز نمود. سید تقی با همه مشکلات روحی سرانجام قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 موفق به اخذ مدرک سیکل گردید.مرحله دوم زندگی سید تقی بعد از پایان تحصیلات راهنمایی که به علت پاره ای مشکلات نتوانست تحصیلات خود را ادامه دهد و با انجام کارهای کشاورزی به کمک پدر خود شتافت. با پیروزی انقلاب اسلامی نگرش سید تقی به مسائل تغییر کرد که می توان این تغییر نگرش را یک امداد الهی برای سید بیان کرد. با تشکیل بسیج سید تقی به عضویت این نهاد مقدس در آمد و آرام آرام یکی از فعالان پایگاه بسیج جواد الائه به شمار می آمد. با تحمیل جنگ از ناحیه عراق بر ایران در سال 1359 سید تقی که دیگر برای همه آشکار شده بود که فردی شجاع و قویدل و با شهامت می باشد منتظر فرصتی بود که خود را به صف رزمندگان اسلام برساند و بعنوان مجاهد فی سبیل ا... جهاد را در راه خدا را آغاز نماید. سرانجام در سال 1360 در محلی که بعنوان مرکز آموزش بسیج شهرضا مشخص شده بود به همراه جمعی از دیگر رزمندگان آموزشهای نظامی را با موفقیت طی نمود که ایشان در این دوره عمیقاً تحت تأثیر برادر پاسدار حبیب ا... اکامی قرار گرفته بود که تا لحظه شهادت از این برادر عزیز که خودش هم جزء شهیدان می باشد به نیکی یاد می کرد. بعد از طی آموزش در سال 1360 از طریق بسیج شهرضا به جبهه اعزام شد و به منطقه دارخوین گردان امام حسین(ع) انتقال داده شد و در این مرحله در عملیات بزرگ رمضان که به منظور انهدام نیروی دشمن طراحی شده بود با مسئولیت آر پی جی زن وارد عملیات شد و شجاعت خود را به نمایش گذاشت و با انهدام چندین تانک دشمن توانست در افزایش روحیه رزمندگان نقش اساسی داشته باشد. بعد از عملیات رمضان سید تقی که تصمیم گرفته بود برای همیشه تا پایان جنگ در جبهه باشد در سال 1361 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرضا در آمد و مدت کمتر از 6 ماه در شهرضا مشغول خدمت گردید و در تاریخ 10/5/62 جهت طی نمودن آموزشهای پاسداری وارد پادگان غدیر گردید و در تاریخ 20/5/62 همراه با عده کثیری از رزمندگان اصفهان و تنی چند از همشهریان خود به جبهه اعزام گردید و در مقر تیپ قمر بنی هاشم (ع) در پایگاه شهید شاهمرادی در گردان مقدس امام حسین (ع) سازماندهی گردید. سید تقی در مدت حضور در جبهه های جنگ در تیپ قمر بنی هاشم (ع) در گردان مقدس امام حسین (ع) درعملیاتهای والفجر4 و خیبر شرکت نمود. سید تقی که به دلیل شجاعتهایی که از خود نشان داده بود و همچنین داشتن مدیریت خوب مورد توجه فرماندهان قرار گرفت و در عملیات والفجر4 به عنوان فرمانده گروهان به ایفای نقش پرداخت و توانست در شرایط سختی که گردان در محاصره دشمن قرار گرفته بود با مدیریت عالی و خونسردی کامل و ایمان و اراده قوی با هدایت گروهان خود کل گردان را از محاصره خارج کرد . در عملیات خیبر سید تقی نقش کلیدی و فعالی در امر هدایت گردان داشت بطوریکه به عنوان فرمانده گروهان اول در این عملیات شرکت نمود. سید تقی در اثناء عملیات آنچنان مدیریت می کرد که در مدت زمانی به عنوان رابط اصلی بین خط اول درگیری و فرمانده تیپ قرار داشت و با انجام صحیح دستورات فرماندهی توانست ضربات جبران ناپذیری را به دشمن بعثی وارد نماید.این فرزند رسول ا... (ص) سرانجام در عملیات خیبر در جزایر مجنون بعد از اینکه تمام نیروهای تحت امر خود را بعد از انجام عملیات به عقب هدایت و انتقال داده بود و خود به عنوان آخرین نفری بود که قصد داشت به عقب برگردد توسط تیربار دشمن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و سرانجام به آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه خدا بود می رسد.

وصیت نامه شهید

انالله و انا الیه راجعون           ما از خدائیم و به سوی باز میگردیم.

ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لاتشعرون آن کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده نپندارید بلکه زنده اند لکن شما درک ندارید بندگان خدا در درجه اول از شما می خواهم که رهبرتان حضرت آیت الله خمینی را دعا کنید و مطیع امر رهبر باشید که از خدا می خواهم که انقلاب ما را تا انقلاب مهدی که رهبری آن به دست امام زمان(عج) است رهبری کند و از شما می خواهم اطاعت از رهبری و اطاعت از فرمان فرمانده یادتان نرود. از شما دوستان عزیز می خواهم که خون شهدا را پاسداری نمایید و دیگر خواهشم از شما این است که مستحبات را به جا آورید که ترمز زندگی شماست و از شما خواهش می کنم که نفس خود را پیروی نکنید که شما را به بدترین بلاهای زندگی دنیوی و اخروی مبتلا می کند. و از شما خواهش می کنم که کاری را برای رضای بنده خدا انجام ندهید بلکه هر کاری را که انجام می دهید فقط برای رضای خدا باشد و از کاری که رضای خدا در آن نیست پرهیز کنید. و در آخر به پدر و مادرم می گویم که اگر دلتان خیلی برایم تنگ شد سوره محمد(ص) را بخوانید. والسلام علیکم و رحمه ا... 18/3/62