آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

شهید صادق باباعلیان

زندگینامه :

شهید صادق باباعلیان

اینک به تماشای سیمای یکی از ستارگان آسمان شهادت می نشینیم و حیات کوتاه او را نظاره می کنیم: شهید صادق باباعلیان درسال 1346 در روستای طالخونچه در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود . والدینش همان روزهای اول نام او را صادق انتخاب کردند و این انتخاب نه از روی تضاد بلکه بعلت گرایشات مذهبی و مخصوصاً علاقه به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود و به راستی که این اسم چقدر برازنده اوست و او چه خوب شایستگی خود را برای دارا شدن این اسم نشان داد و واقعاً صداقت و راستگویی خود را بهبهترین وجه اثبات نمود . صادق پس از ورود به سن هفت سالگی در سال 53 وارد دبستان شهید مطهری گردید و تا کلاس پنجم که مصادف با اولین سال پیروزی انقلاب اسلامی بودبه پایان رساند ، سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید باهنر طالخونچه گردید ولی بعلت مشکلات خانوادگی از تحصیل صرفنظر کرد و همراه پدرش به شغل بنایی پرداخت در سال 1360 بود که بسیج مستضعفین در شهر طالخونچه شروع به فعالیت نمود و به علت اینکه برادرش خالق در اولین اعزام د این سال به جبهه رفته بود و در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس به اسارت ارتش بعث در آمده بود ، در خود احساس کرد که فرصت نشستن و سکوت در برابر دشمن نیست ، او نخواست این مسئله را توجیه کند و خود را ظاهراً راضی نگه دارد به همین جهت در خود احساس کرد که اسلحه بر زمین مانده برادرش را بردارد ، سنگر خالی او را پر کند و از آنجا قلب بعثیون را روانه رود . گرچه او را به عللی از جمله کم بودن سن او و اینکه از اسارت برادرش مدت زیادی نمی گذشت خواستند او را از رفتن به جبهه منصرف کنند اما اراده او قوی تر از این بود که در مقابل این حرفها تسلیم شود ، این بود که در سال 61 پس از گذراندن یک دوره کوتاه آموزشی در اطراف مبارکه از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبارکه به منطقه سیستان و بلوچستان اعزام شد و در سرکوب ضد انقلاب در آن منطقه شرکت کرد ، پس از بازگشت از آن منطقه محروم بلافاصله به جنوب رفت و در عملیات رمضان شرکت نمود . که در این عملیات از ناحیه پا و سر مجروح گردید . پس از بهبودی در طالخونچه مشغول به کار شد ولی همواره در فکر جبهه بود . خودش در طالخونچه کار می کرد ولی روح او در حبهه و مسائل مربوط به جنگ پرواز می کرد . علایق و وابستگیهای دنیا با همه مظاهر زیبا و فریبنده آن نتوانسته بودند روح سرکش و نا آرام او را رام سازند ، بارها به او گوشتزد کرده بودند که ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد اما او در مقابل این توصیه درخواست میکرد که یکبار دیگر می خواهد به جبهه برود و کمکی برای رزمندگان اسلام باشد . سرانجام این آرزوی دیرینه جامه عمل پوشید و صادق همراه با کاروان یکصد هزار نفری سپاه حضرت محمد(ص)  قدم به راهی گذاشت که پیش از او هزاران شهید در این راه قدم برداشته بودند . باشروع عملیات کربلای 4 در خرمشهر و عملیات کربلای 5 در شلمچه و شرق بصره حضور یافت . در مرحله دوم عملیات کربلای 5 بود که پس از سالها تلاش و کوشش و فداکاری در راه اسلام و تداوم انقلاب در شلمچه به خون خود غلطید و شربت شهادت را نوشید . پیکر پاک او بعلت زیر اتش قرار داشتن منطقه مدتی (حدود یکماه و نیم) در زیر آفتاب قرار داشت ، سرانجام در اواسط اسفندماه 1365 پس از عقب رانده شدن مزدوران بعثی جنازه این شهید عزیز در میان غم و اندوه فراوان دوستان و آشنایانش در طالخونچه تشییع و در گلستان شهداء طالخونچه به خاک سپرده شد. آری صادق به شهادت رسید و شمع وجودش سوخت تا فرا راه دیگران را روشن کند .


وصیتنامه :


ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

به آنها که در راه خداکشته شده اند مرده نگوئید بلکه آنها زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند . به نام ا... پاسدار حرمت خون شهیدان و آرامش دهنده قلوب مؤمنین و با درود و سلام بر آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش خمینی کبیر و سلام بر تمامی شهداء و اُسَرا مخصوصاً برادر اسیرم خالق باباعلیان و سلام و درود بر تمامی رزم آوران جبهه حق علیه باطل این شیران روز و زاهدان شب و با سلام بر خانواده خود، وصینامه خود را شروع می کنم : ای مردم فکر نکنید که بدون آگاهی به اسلام به جبهه رفتم و شهید شدم بلکه از روی آگاهی و لبیک گوئی به ندای حسین زمان پیر جماران به جبهه رفتم و شهید شدم ، ای مردم از دین خدا حمایت کنید و گوش به حرف رهبر کبیر انقلاب اسلامی بدهید و حرفهای آنرا مو به مو اجرا کنید و همیشه به یاد خدا باشید که با یاد اوست که دلها آرام میگرد و بسیج را پر کنید و پشتیبان پیروان بسیج باشید تا بحمد ا... این بسیجیها و آقا امام زمان (عج) این جنگ را به اتمام برسانیم و وحدت خود را حفظ کنید و پشتیبان روحانیون و ولایت فقیه باشید تا کشورتان آسیب نبیند . و اما دوستان و خویشاوندان اگر بدی از من دیده اید مرا حلال کنید و مرا ببخشید و ای کسانی که ادعای دوستی می کنید باید عمل داشته باشید و حرفم به شما این است که اسلام را زمین نگذارید و به جبهه بروید و در راه خدا جهاد نکنید . امام، پدر و مادر عزیز و برادران و خواهران امیدورام که مرا حلال کنید و اگر از دست من ناراحت شده اید مرا ببخشید و برایم گریه نکنید و همچون کوه استوار باشید و خواهران و مادرم حجاب اسلامی را کامل حفظ کنید و به حرفهای امام کاملاً گوش دهید و خویشاوندان عزیز اگر بدی از من دیده اید مرا حلال کنید و از پولی که دارم یکسال نماز و 2 ماه روزه برایم بگیرید .


برادر حقیر شما صادق باباعلیان

29/9/65



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج , شهید صادق باباعلیان , عملیات کربلا5 ,
:: برچسب‌ها: شهدا , شهید صادق باباعلیان , شهدای شهر طالخونچه , شهید , شهادت , وصیت نامه شهدای شهر طالخونچه , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 2643
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 7
|
مجموع امتياز : 38
تاريخ انتشار : سه شنبه 13 تیر 1391 | نظرات (1)
مطالب مرتبط با اين پست
ليست
مي توانيد ديدگاه خود را بنويسيد

سمیه باباعلیان در تاريخ : 1392/10/20 - - گفته است :
سلام افتخار می کنیم که دلسوزانه به مقام شهادت نایل شدند
پاسخ : با سلام خدمت شما کاربر عزیز و گرامی با توجه به نامی که وارد کرده اید احتمال می رود که از اقوام نزدیک شهید فوق باشید.
به همین سبب و به علت اینکه آدرسی برای تماس با شما نداریم در همین تایپک از شما دعوت می گردد که جهت همکاری با مدیریت سایت تماس حاصل بفرمایید.شادی ارواح طیبه شهدا صلوات

کد امنیتی رفرش

پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت