زندگینامه :
رزمنده شهید علی تقی پور در سال 1343 در شهر طالخونچه در یک محیط مستضعف پا به عرصه وجود گذاشت و در همانجا دوران کودکی را سپری نمود و در سن 7 سالگی آغاز تحصیل نمود و دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و دوران راهنمایی را نیز در همانجا ادامه داد . او به دلیل هوش و استعداد وافر خود دوران راهنمایی را نیز با موفقیت می گذراند ، شهید تقی پور در همان دوران راهنمایی بود که توسط یکی از معلمانش به کتابهای معلم شهید مطهری و شریعتی آشنایی پیدا کرد و هر روز به آگاهی خود می افزود و علاوه بر این با دایر کردن کلاس اصول و عقاید اسلامی سطح فکر دانش آموزان را نیز بالا می برد .
از خصوصیات دیگر شهید کار توأم با تحصیل او بود که در کارهای کشاورزی پدر خود کمک می نمود .
شهید کلاس سوم راهنمایی را گذراند که انقلاب اسلامی همچون موجی طوفنده به حرکت در آمد . علی نیز به فعالیت خود گسترش داده و فعالیتهای بسیار زیادی را در طول انقلاب انجام داد .
شهید تقی پور در سال 58 برای بنیانگذاری دبیرستان در طالخونچه فعالیتهای چشمگیری را انجام داد و پس از آن سعی نمود تا هر چه بیشتر جو اسلامی و حزب اللهی را در مدرسه حاکم گرداند .
علی علاوه بر کوشش در مدرسه در مساجد نیز کارهای بسیاری می نمود از جمله تأسیس اولین کتابخانه در مسجد سجاد (ع) بود که کار بسیار مهمی بود .
از 31 شهریور ماه 1359 که جنگ تجاوز گرانه صدام آمریکایی بر علیه اسلام و جمهوری اسلامی آغاز شد علی به هر صورت که می توانست ماهیت این جنگ و تجاوز را برای مردم روشن می ساخت از جمله با تبلیغات ، جمع آوری کمک و .... .
شهید علی تقی پور در سال 1360 با احساس مسئولیت و احتیاج نیرو در استان بلوچستان این مأموریت را واجب تر از مدرسه دانسته و از طریق بسیج مستضعفین (مبارکه) عازم استان فقیر بلوچستان شد و پس از 3 ماه مأموریت به زادگاهش بازگشت و پس از حدود یک هفته خود را برای جنگ آماده ساخته و چند روز قبل از عملیات فتح المبین عازم جبهه جنوب (عین خوش) گردید و در حمله پیروزمندانه فتح المبین در تخلیه مجروحین نقش مهمی را ایفاء نمود . او پس از 45 روز تلاش پیگیر در منطقه جنوب به مرخصی آمد و پس از 6 روز با عزمی راسخ مجدداً عازم جبهه دار خوین گردید و در حمله عظیم بیت المقدس شرکت نمود او بعنوان یک رزمنده مراحل اول و دوم عملیات بیت المقدس را پشت سر گذاشت ولی دیگر خداوند او را به سوی خود خوانده بود و دیگر او مخلص شده بود و دیگر یک فرد عادی نبود او دیگر به درجه والای انسانیت رسیده بود ، او یک شاهد بود .
آری او در اوایل مرحله عملیات معجزه آسای بیت المقدس بود که که بر اثر ترکش خمپاره مزدوران آمریکایی صدام به شدت زخمی گشت ، او را به پشت جبهه منتقل می کنند و به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل می کنند و پس از دو روز تلاش دکترها به نتیجه نرسیده و در بیمارستان نجمیه تهران دعوت حق را لبیک گفته و بهشت برین را به بهای خون خود خریداری نمود و به لقاء ا... پیوست .
پیکر پاک و مطهر این شهید عزیز در تاریخ 27/2/61 بر دوش هزاران تن از پویندگان راهش تشییع و در زادگاهش طالخونچه به خاک سپرده شد .
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند متعال و پس از عرض سلام خدمت پدر و مادر و همه شهیدان تاریخ :
من به همه شماها سفارش می کنم که از خدا بترسید و ترس از خدا را شعار خود قرار دهید ، باید بدانید مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است .
مادرم باید بدانی که من از تو بیش از همه راضی هستم و هیچ ناراحتی از تو ندارم و همچنین پدرم باید بدانی که در همه کارها باید به یاد خدا باشی و هر کاری که می کنی خدا را در نظر داشته باش و هر کاری خدا دستور داده انجام بده .
برادران و خواهرانم را تا جایی که می شود به مدرسه ببرید .
امضاء علی تقی پور 19/12/60