آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

شهیدحسینعلی محمدی

زندگینامه:

2 سال از قیام شکوهمند انقلاب اسلامی گذشته بود که در روستای طالخونچه در خانواده ای مستضعف اما مذهبی فرزندی به دنیا آمد که به تأسی از دومین امام شیعیان نامش را حسن گذاشتند . از همان ابتدای کودکی جای خود را در بین والدین باز نمود و به دلیل داشتن صفات خوب و نیکو از دیگر فرزندان متمایز گردید . او همیشه مقید بود نمازش را در اول وقت بخواند و احترام به پدر و مادر را جزء وظایف خود می دانست . حسن دوران ایتدایی را در دبستان مطهری طالخونچه و مقطع راهنمایی را در مدرسه شهید باهنر با موفقیت گذراند و در حین تحصیل جهت تأمین معاش زندگی به پدر خود کمک می نمود . همزمان با تحصیل در مقطع دبیرستان همکاری خود را با بسیج طالخونچه آغاز نمود و در کارهای پایگاه که شامل تأمین امنیت روستا و جمع آوری کمک های مردمی ، بصورت فعال شرکت داشت . حسن تحصیل در سال سوم دبیرستان را در طالخونچه به پایان رساند ولی دیگر تاب و توان ماندن نداشت و جهت اعزام به جبهه لحظه شماری می کرد تا سرانجام لحظه موعود فرا رسید . برادر بسیجی حسنعلی محمدی در تاریخ 19/2/63 پس از طی یک دوره آموزشی نظامی به جبهه جنوب اعزام گردید و در تیپ قمر بنی هاشم (ع) که پایگاه آن در 35 کیلومتری جاده اهوازـ آبادان قرار داشت مشغول دفاع از کیان اسلام گردید . حسین در یکی از گردانهای تیپ قمر بنی هاشم (ع) به عنوان آرپی چی زن در سازماندهی گردان قرار گرفت . بعد از مدتی خدمت در گردان پیاده به قسمت زاغه مهمات تیپ منتقل گردید و در آن قسمت هم با جدیت و تلاش خوبی خدمت خود را به نحو احسن انجام داد . سرانجام حدود یک ماه قبل از عملیات بدر حسن با اصرار و پافشاری خود به گردان مهندسی این سنگر سازان بی سنگر منتقل گردید . حسن پس از طی آموزشهای تخصصی مربوطه در گردان مهندسی به منطقه عملیاتی بدر اعزام گردید . و در این عملیات رشادتهای زیادی از خود نشان داد و سرانجام به دیار یار شتافت و در این عملیات پیروزمندانه به شهادت رسید . از دیگر خصوصیات این رزمنده شهید استفاده از اوقات خود و برنامه ریزی در کارهایش بود بطوریکه در مدت حضور در جبهه توانست مدرک دیپلم خود را بگیرد . از فعالیتهای اجتماعی شهید می توان به فعالیت نامبرده در مدرسه در زمینه تئاتر و مراسمات مذهبی و گرامیداشت دهه فجر اشاره نمود . مادر ایشان نقل میکرد که در منزل هر شب مرتب و منظم بود ، بطوریکه در منزلمان یک اتاق مخصوص خود داشت و کارهای خود را انجام می داد . پدر ایشان نقل می کرد که موقعی که حسن می خواست به جبهه برود ، خواستم به دلیل محبت پدرانه مانعش شوم که در جواب من گفت : آیا می خواهی نیروهای دشمن همه ایران را بگیرند و به ناموس و آبروی ما تجاوز کنند ، که در چشمانم اشک جاری شد و گفتم پدر جان برو به امید خدا ، او را از زیر قرآن رد نمودم و ایشان عازم جبهه گردید، پیکر مطهر این شهید در عملیات بدر مفقود شد و سرانجام بعد از گذشت سالها، پیکر ایشان که چیزی جز تکه هایی استخوان بیش نبود توسط گروه تفحص سپاه پیدا گردید و در تاریخ ................ بر روی دوش انبوه مردم شهیدپرور شهر طالخونچه تشییع و در گلستان شهدا به خاک سپرده شد.



وصیت نامه


اشهد ان لااله الا الله

اشهد ان محمداً رسول الله

و اشهد ان علیاً ولی الله

به نام پروردگار عالمیان ، به نام خدایی که آمدنمان برای اوست و زندگیمان برای اوست و رفتنمان برای اوست و مالک اصلی همه زمین و آسمان و موجودات جهان است و با سلام به مهدی موعود (عج) ، یگانه دادگستر جهان و آخرین اختر تابناک آسمام امامت و ولایت و با سلام و درود بر پیر جماران ، امید مستضعفان جهان و درهم کوبنده مستکبران ، امام خمینی، و با سلام به تمامی شهیدان همیشه جاوید تاریخ که با نثار خون خویش درخت اسلام را آبیاری و دین مبین اسلام را یاری کردند و با سلام به امت همیشه در صحنه . پدر و مادر عزیزم در اول سخنی چند برای شما دارم و آن اینکه شما از من می خواستید که بعد از امتحان دبیرستان به دانشگاه بروم و اکنون هم به دانشگاهی آمده ام ، بزرگتر و مهمتر از دانشگاهی که مورد نظر شماست که آموزگار آن امام حسین (ع) است و درس آن شهادت و ایثار و شهامت است و مدرک پایانی آن شهادت فی سبیل ا... است و هم اکنون که این وصیتنامه را می نویسم مشغول درس خواندن در این دانشگاه هستم . ای مردم عزیز و قهرمان پرور ، ای امت همیشه در صحنه ، امروز روز تلاش و کوشش است ، امروز روز تحرک است مبادا نسبت به انقلاب بی توجه باشید ، ای کسانیکه در زیارت عاشورا خطاب به امام حسین (ع) می فرمایید : ای کاش ما روز عاشورا در کربلا بودیم و اسلحه به دوش می گرفتیم و تو را یاری می کردیم و انتقام خون علی اکبر و علی اصغر و حبیب ابن مظاهر و دیگر یارانت را می گرفتیم بدانید امروز روز عاشوراست و ایران هم کربلا شده و این هم فرزند برومند سید الشهداء است که الان پرچم حق را به دوش گرفته و از هر طرف فریاد « هل من ناصراً ینصرنی » سر می دهد . مبادا در مقابل ندای امام خود که تو را به یاری می خواند کوتاهی کنید و دست بر روی هم بگذارید من به شما توصیه می کنم که امام را تنها نگذارید و این سید بزرگ را که از سلاسه حضرت رسول الله است را یاری کنید . امام خمینی نایب بر حق امام زمان (عج) است و به حق که رهبری شایسته است ، پیام او را سرلوحه رفتار و کردار خود قرار دهید و قدرش را بدانید . همچنین باید به شما بگویم که هرگز فکر نکنید که به زور به جبهه رفتم بلکه من با بینشی که داشتم برای یاری اسلام و حفظ و حراست از کشور و میهنم و دفاع از نوامیسم و یاری تمام رزمندگان به جبهه رفتم و اگر که در مقابل خون تمامی شهدا بی تفاوت باشید والله مسئولید و آن دنیا باید جواب بدهید . ای مردم مبادا جبهه و جهاد در راه خدا را فراموش کنید و مبادا جلوی فرزند خود را بگیرید و نگذارید که به جنگ با کافران بیاید ، مبادا که در کمک کردن به جبهه ها کوتاهی کنید . باید بدانید که دینم ، رهبرم ، وجدانم هیچ کدام نمی گذارند که من در مقابل اینهمه جنایات صدام دست به روی هم بگذارم و تماشاگر جنایات وحشیانه و بمباران مناطق مسکونیمان توسط مزدوران صدام باشم . از تمام دوستانم می خواهم که راهم را ادامه دهند و اسلحه به زمین افتاده ام را بردارند و پیامم را به تمامی مردم برسانند و همیشه در تبلیغ اسلام کوتاهی نکنند و روحانیت مبارز را یاری کنند ، قرآن را بسیار بخوانند و به دیگران یاد بدهند . پدر و مادرم عزیزم اگر من نتوانستم آنچنانکه باید و شاید فرزند خوبی باشم معذرت می خواهم و از شما می خواهم که مرا ببخشید و حلال کنید و برادرانم را خوب تربیت کنید و از تمامی خواهران مسلمان و خواهر خودم می خواهم که حجاب خود را رعایت کنند و تمامی دارایی و کتابهایم را به برادرم مصطفی می بخشم و از شما می خواهم که در عزایم سیاه نپوشید و در انظار مردم گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید در خانه تنها برای امام حسین (ع) گریه کنید و هرگاه دلتان برایم تنگ شد فاتحه بخوانید و از خدا بخواهید که مرا ببخشد و اگر کسی از مردم از من طلبکار است از خانواده ام بگیرد و اگر از من ناراحتی دیده مرا حلال کند . به امید نابودی مستکبران و قیام حضرت مهدی (عج) و برپایی عدالت در تمام جهان .

خداحافظ شما

4/10/63  حسینعلی محمدی




:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه م--ی , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه م--ی , حسینعلی محمدی , عملیات بدر ,
:: برچسب‌ها: شهدا , شهیدحسینعلی محمدی , شهدای شهر طالخونچه , وصیت نامه , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1492
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : شنبه 24 تیر 1391 | نظرات (1)
مطالب مرتبط با اين پست
ليست
مي توانيد ديدگاه خود را بنويسيد

مرتضی کریمیان از نکوآباد شهرستان مبارکه در تاريخ : 1394/12/15 - - گفته است :
با سلام،
چشم گریان ز جهان، رفت چو زهرای حزین/ شد علی زار و غمین
زد شرر از غم خود بر دل شاهنشه دین/ شد علی زار و غمین
از غم مرگ پدر، سیر شد از دار جهان/ روز و شب کرد فغان
تا که شد آن مه تابان، بسوی خلد برین/ شد علی زاد و غمین
سوخت از ماتم زهرای حزین، جن و ملک/ نیلگون گشت فلک
خونفشان گشت ز غم دیده جبریل امین/ شد علی زار و غمین
کرد افغان حسن و ریخت حسین اشک بصر/ زد به آفاق شرر
افکند از این غم بسر خویش خاک زمین/ شد علی زار و غمین
زینب زار حزین، ناله ز بس کرد فزون/ گشت بی صبر و سکون
من از طرف خودم، شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) را خدمت مردم عزادار ایران و مسلمانان و شیعیان جهان تسلیت عرض می نمایم. التماس دعا. مرتضی کریمیان از نکوآباد شهرستان مبارکه

کد امنیتی رفرش

پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت