آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

شهید غلامعلی شهریاری

زندگی نامه:

به نام الله پاسدار خون شهیدان و با سلام به منجی عالم بشریت امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رزمندگان عزیز در جبهه های نور علیه ظلمت زندگینامه پاسدار اسلام و قرآن برادر شهید غلامعلی شهریاریرا آغاز می کنیم .

غلامعلی در سال 1347 در یک خانواده مذهبی و مستضعف در روستای طالخونچه دیده به جهان گشود . او در سن کودکی در دامان مادر و جوار پدر مذهبی تربیت یافت . در سن هفت سالگی برای کسب دانش پا به مدرسه نهاد و در دبستان با علم و دانش آشنا شد . غلامعلی بعد از طی کردن دوره ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسه راهنمایی قدم گذاشت و هنگامی که سال اول راهنمایی را می خواند همواره برای پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن در بسیج فعالیت داشت و شبها پاسداری می داد .

او پاسداری برای اسلام را از راحت طلبی و در خانه ماندن ترجیح می داد و همراه با درس خواندن مدتها در بسیج فعالیت می نمود تا اینکه شنید برادرش نعمت اله[1] در جبهه های حق علیه باطل مفقود الاثر گردید ، او با رهنمودهای امام عزیز که فرمود : رفتن به جبهه ها واجب کفایی است و جوانمردانه به جبهه ها هجوم آورید و مسئله را حل کنید .

غلام احساس مسئولیت کرد و نتوانست ببیند اسحله برادرش بر زمین بماند تا اینکه به جبهه اعزام شد و مدت سه ماه در خط خونین کردستان در نبرد با گروههای مزدور یعنی ایادی شرق و غرب مبارزه کرد و برای تجدید دیدار با خانواده به طالخونچه آمد و بعد از یک هفته به مشهد مقدس مشرف شد . غلامعلی پاسداری فداکار و بی ادعا برای اسلام بود او بدون اینکه ابراز کند و نشان دهد عشق شهادت بر سر داشت ، او بدون اینکه بگوید عمل می کرد و به قول اماممان که این یاران خالص را بعنوان سربازان گمنام یاری کند او سربازی گمنام بود . در میان مردم و عاشقی دلباخته در میان فرشتگان بود و ایمان قوی او باعث شد دو مرتبه پس از چند روز اقامت در محل ، به سوی جبهه های نبرد علیه صدامیان مزدور روی آورد . او این بار با شجاعتی بی نظیر رو در روی بعثیون عفلقی قرار گرفت و شجاعانه با آنان جنگید و از آنجا که خداوند خالصان و پاکان را به سوی خود می برد در عملیات والفجر 4 شرکت نمود و در مرحله سوم عملیات والفجر4 در سال 1362 در منطقه پنجوین به شهادت رسید، پیکر پاک این شهید عزیز به همراه شهید رحیمی در گلستان شهداء شهر طالخونچه به خاک سپرده شد.[2]


وصیت نامه


ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل اله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

مپندارید آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده اند ، بلکه زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند

با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و با درود بر نایب بر حقش خمینی کبیر و با درود بر سلحشوران لشکر اسلام که با رزم خود اسلام را یاری می نمایند و با درود بر شهداء که با ریختن خون خود درخت اسلام را ابیاری کردند و با درورد بر پدر و مادر عزیزم که مرا همچون علی اکبر حسین پرورش دادند که من بتوانم همچون علی اکبر حسین در جبهه نبرد حق علیه باطل با تمامی کفار بستیزم . برادران و خواهران عزیز و حزب ا... اکنون اسلام محتیاج به خون دارد ، سعی کنید جهت یاری نمودن اسلام به جبهه های جنگ بروید و به مبارزه با دشمنان خدا برخیزید و آنها از بین ببرید که خداوند در قرآن می فرماید : با دشمنان خدا به جنگ برخیزید و آنان را از بین ببرید که دیگر توطئه نکنند و اگر فرزندانتان خواستند به جبهه بروند از رفتن آنها به جبهه جلوگیری نکنید و ای جوانان و دوستان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه هدف حسین شهید شد و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگیری کنید که زینب تحمل 72 تن را نمود که فردا در محضر او شرمنده خواهید بود چگونه جواب او را می دهید همه مثل خاندان وهب فرزندانتان را به جبهه بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری که برای خدا دادم پس نمی گیرم ، برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان در بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست .  حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل  ثابت نگهدارید و در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید ، اگر فیض شهادت نصیبم شد آنانکه پیرو خط سرخ امام نیستند و به ولایت فقیه اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دماء شهداء آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند . سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد ، با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشورا ها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامیکه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید .

ای برادر عزیزم وصیت نامه ای که برای شما می نویسم آنرا جای مخصوصی بگذارید و نشان هیچ کس ندهید و پس از شهادتم آنرا در این مرحله باز کنید و امیدوارم که بتوانی پس از شهادتم وصیت نامه را خودت بالای سر جنازه ام بخوانی .

والسلام

حقیر غلامعلی شهریاری


5 ـ برادر ایشان در عملیات محرم در سال 1361 به شهادت رسید و جزء شهداء مفقود بود.


6 ـ این شهید عزیز در هنگام شهادت 15 سال داشتند و بعد از شهید رحیمی جزء کم سن ترین شهداء شهرمان می باشد.





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ز--ظ , غلامعلی شهریاری , عملیات والفجر3 ,
:: برچسب‌ها: شهدا , شهید غلامعلی شهریاری , شهدای شهر طالخونچه , شهدای ایران , وصیت نامه , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1627
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : یکشنبه 25 تیر 1391 | نظرات (2)
مطالب مرتبط با اين پست
ليست
مي توانيد ديدگاه خود را بنويسيد

در تاريخ : 1395/01/15 - - گفته است :
متشکرم

در تاريخ : 1395/01/15 - - گفته است :
متشکرم

کد امنیتی رفرش

پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت