تولد
يادم هست آن روزها کارخانه ها در حال اعتصاب بودند شب جمعه بود که احساس کردم پسرم
به دنيا خواهد آمد، همه خانواده براي فراهم کردن شرايط دست به کار شدند آن موقع رسم
بود که هنگام تولد نوزادي کسي اذان مي گفت آن شب هم دامادمان بالاي پشت بام بود و
در حال اذان گفتن که دقيقا هنگام گفتن کلمه الله اکبر پسرم مسعود به دنيا آمد انگار
از همان ابتداي کودکي با خدا عهد و پيمان بسته بود!
راوي:مادر شهيد