|
|
سلام خدمت رهروان شهدای عزیز...
امروز براتون دو عدد کلیپ از یادواره شهدای سیاهبوم شهر کرکوند گذاشتم خیلی زیبا و جالب است...
لازم به ذکر است اجرای یادواره همراه با برنامه فرهنگی رهروان شهدا یعنی پرده خوانی شهدا می باشد امیدوارم استفاده لازم را ببرید.
منتظر نظرات زیبای شما هستیم
من الله توفیق...یا زهرا
:: برچسبها:
یادواره شهدای سیاهبوم ,
شهدای سیاه بوم ,
پرده خوانی شهدا ,
شهدا ,
شهادت ,
دفاع مقدس ,
:: بازديد از اين مطلب : 2640
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : چهارشنبه 15 مهر 1394 |
نظرات (0)
|
|
نوشته شده توسط : s_zahra_h
تا شهدا؛ (ساعت حدود ده شب است. همهجا تاريك است و جز صداي شليكهاي سرگردان عراقيها چيزي شنيده نميشود، اما نه...! ستون، خيلي آرام در حال حركت است؛ نفر جلو كه مي نشيند، تو هم بايد بنشيني؛ نفر پشت سر تو هم و.....كل ستون مينشيند! نشستن كمي طولاني ميشود.)
ـ چي شده برادر؟ چرا حركت نميكنيم؟
ـ بچههاي تخريب مشغول باز كردن معبرند.
ـ پس حالا حالاها مهمونيم؟
ـ نميدونم.
ـ ميگم اگه ستون حركت كرد منو بيدار كن. منكه گيج خوابم.
ـ بيمزه حالا وقت خوابه؟
(كمي جلوتر، داخل معبر)
ـ اخوي خوردني چي داري؟
ـ كوفته، گلوله داغ، ميخوري؟!
ـ بد اخلاق، حرفهاي اميدبخش بزن، گلولة داغ رو نگهدار برا همسايه(عراقيها) كه نميدونند چند دقيقه ديگه مهمون ناخونده دارند. من كه الآن شوكولاتهامو ميخورم تا اگه بلا ـ ملايي سرم اومد، دست شما نيفته.
(كمي جلوتر، داخل معبر)
ـ چي شده برادر؟ ختم قرآن برداشتي؟
ـ نه داداش، دارم برات فاتحه ميخونم.
ـ پس منم شروع كنم. تو هم خوب آدمي بودي.
(سر ستون، دو نفر از همه دنيا و هياهوهاش جدا، مشغول باز كردن انتهاي معبرند. عرض حركتي ما داخل معبر، حدود يك متر است. سنگر كمين عراقيها رو رد كرديم؛ بيچارهها نميدونند اجلهاي معلق دارند دور سرشون پر ميزنند. حدود 30 متري سنگر كمين عراقيها، همه منتظرند تا دستور حركت داده بشه. پيام، پشت پيام، گوش به گوش تا آخر ستون ميرسه.)
ـ برادر، ذكر خدا يادت نره!
ـ براي فرج امام زمان دعا كنيد!
ـ اينجا معبره، نزديكترين نقطه به خدا.
ـ تا درگيري شروع نشد بچههاي عقبي تيراندازي نكنند.
(سكوت، سكوت، سكوت. حالا نفر اول ستون، سيدجلال، دقيقاً زير سنگر عراقيها، ضامن نارنجك رو كشيده و آماده پرتاب است. بيسيمچي گردان در حاليكه اشك توي چشماش به خوبي ديده ميشه گوشي رو به گوشش چسبونده و منتظر است.
احساس ميكني خيلي هوا سرد شده و بدنت ميلرزد. شايد قشنگترين و سختترين چيزي كه توي معبر بهش فكر ميكني بچه هاي نيم خيز توي معبرند.
هيچگاه اينقدر نزديكي به خدا رو احساس نكردم. اگه قابل باشي و حضرت عشق آفرين هم عاشقت باشه، كار تمومه. بچههاي آسموني معبر به خوبي تو اين لحظات قابل تشخيصاند. و صداي انفجار، يعني پايان سكوت زيباي معبر. حالا ديگه معبر پر شده است از صداي الله اكبر، يازهرا، ياحسين، ياصاحب الزمان، و...)
ـ اخوي، پاشو حركت كن بزن به خط!
ـ ولش كن! خودت برو جلو! اون شهيد شده.
(فرياد:)
ـ بچهها، اللهاكبر بگيد، بريد جلو.
(فرياد:)
ـ عراقيها دارند فرار ميكنند. عقب نموني!
ـ اخوي چرا داري برميگردي؟
ـ زخمي شدم.
ـ قبول باشه، از يه طرف معبر برو عقب.
(اما مهمترين قصه معبر: كاليبر عراقيها قفل ميشه رو معبر؛ اين يعني سختترين حالت معبر؛ جلوي پاهات شهدا و زخميها روي خاك ميافتن و فرياد كمك خواستن اونها كه يه لحظه قطع نميشه؛ سمت چپ و راستت ميدان وسيع مين. بعضيها براي فرار از جلوي كاليبر عراقيها به آغوش ميدان مين پناه ميبرند و از معبر خارج ميشوند و بعد، صداي انفجار و پرتاب شدن بخشي از بدن پاك يكي از بچههاي بسيجي به سمت تو.
«شهيد اكبر جزي» كه تير به شكمش خورده اما با يك دست بر شكم و يك دست خالي، خودش رو به كاليبر عراقيها ميرسونه و لوله گداخته شده كاليبر عراقيها رو به سمت آسمان فشار ميده و با اينكارش قفل معبر رو باز ميكنه و چند لحظه بعد فريادي تو خط ميپيچه:)
ـ اللهاكبر بچهها خط شكسته شد، عراقيها فرار كردند.
(و من كه از فيض بوسه ملائك بي نصيب نمانده بودم؛ داخل معبر به انتظار رسيدن امدادگر به اطرافم نگاه ميكنم و به اين فكر ميكنم كه اينجا معبر است؛ نزديكترين نقطه به خدا.)
امروز دوباره عجيب دلتنگ معبرم و از خدا ميخوام همه از معبر به عرش راه پيدا كنيم.
:: موضوعات مرتبط:
داستان ,
:: برچسبها:
شهدا ,
خاطرات ,
شهيد ,
شهادت ,
داستانك ,
:: بازديد از اين مطلب : 834
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 4
تاريخ انتشار : شنبه 10 خرداد 1393 |
نظرات (0)
|
|
در عمليات كربلاي پنج، وضعيت گردان از نظر شهيد و مجروح، بسيار بد بود. از كل گردان تنها 35 نفر باقي مانده، كه آنها هم زمين گير شده بودند. «حاج مهدي طياري» به فكر استفاده از جنگ بي سيم افتاد. به اين منظور تمام بي سيم هاي موجود در گردان به كار افتادند و مكالمه اي فرمايشي شروع شد: برادر سريع بيا اين محور، ما بايد اين جا را نگه داريم و از طرف ديگر شنيده مي شد: برادر مجيد و نيروهايش رسيدند، و آن يكي ادامه مي داد براي ما هم نيروي كمكي رسيد و همزمان چند آر.پي.جي.زن كه در طول خط مستقر بودند، شروع به شليك آر.پي.جي. مي كردند. دشمن كه در حال شنود كانال هاي مختلف بي سيم بود، به گمان اين كه واقعا ما از نظر نيرو و مهمات پشتيباني شده ايم، از حملة نهايي منصرف شد و به اين طريق، توانستيم خط را نگه داريم.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
:: برچسبها:
شهادت ,
طنز جبهه ,
لبخندهاي پشت خاكريز ,
جبهه و طنز ,
خاطرات طنز ,
:: بازديد از اين مطلب : 928
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 |
نظرات (0)
|
|
پيروزي واقعي
" عزيزان ما با شهادت شكست نمي خوريم بلكه با ترك جنگ و دفاع نكردن از جنگ است كه خواري و ذلت خود را به دست خودمان امضا مي كنيم. امام حسين (ع) شهيد شد ولي در واقع به پيروزي رسيد او با شهادتش عقيده وايمان و آرمانش را زنده نمود و اكنون ما مشاهده مي كنيم كه خط سرخ او رهرواني جان بركف دارد.. . "
عليرضا شهر يسوند با نگاشتن خون نامه خويش در شب عمليات والفجر(8 ) به اروند پرخروش زد و در آن موج خروشان به ساحل سبز يقين رسيد, او در والفجر(8 ) جاودانه شد. در زندگينامه اش چنين آمده است:
فرهاد از همان سنين طفوليت داراي چهره اي روشن و با هيبت بود, محبت او در دل همه اهل خانه و دوستان جاداشت. فرهاد در كودكي از ذكاوت و هوش خوبي برخوردار بود و كنجكاوانه بدنبال همه چيز مي رفت و جز شاگردان ممتاز و با اخلاق بود, او بارها جوايزي از طريق اوليا و بستگان دريافت كرده بود.
با دوستان خود بسيار خوشرفتاري مي كرد و هيچگاه از وي حرف دروغي شنيده نشده, هميشه سعي مي كرد حقيقتي را كه مي بيند بگويد و ديگران را امر به معروف و نهي از منكر كند و از توهين و غيبت ديگران بپرهيزد و در كم كم همين حس عدالت طلبي, حق جويي و اخلاص فرهاد بود كه او را به طرف مسائل و احكام اسلام سوق داد و توانست اسلام را بشناسد و سپس به احكام آن عمل نمايد.
فرهاد شيرالي جوان مهذب اهوازي در حماسه سترگ دفاع ملت حضور شاهدانه اي داشت و سرانجام در عمليات طريق القدس به فيض شهادت نائل آمد.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ز--ظ ,
:: برچسبها:
زندگي نامه ,
بزرگان ,
كلمات قصار ,
شهادت ,
عدالت ,
حماسه ,
ملت ,
حضور شاهدانه ,
طريق القدس ,
قدس ,
مسائل واحكام ,
:: بازديد از اين مطلب : 1050
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : سه شنبه 12 فروردین 1393 |
نظرات (1)
|
|
محمدرضا رحمتي فرزند سبحان در سال 1342 در روستاي نقنج شهرستان بيرجند پا به عرصه هستي نهاد. در کودکي قرآن و مسايل ديني را آموخت. دوره ي ابتدايي را در روستا و راهنمايي را در شهر گذراند. در اوج انقلاب و مبارزه با حکومت طاغوت همراه مردم در تظاهرات و راهپيمايي ها شرکت مي کرد.

پس از اخذ ديپلم در پايگاه بسيج روستاي سرچاه مشغول خدمت شد. بعد از آن در نيروي انتظامي (شهرباني سابق) ثبت نام کرد و در رشته علوم سياسي دانشگاه تهران مشغول تحصيل شد. وي بعد از استخدام ازدواج کرد که نتيجه آن يک فرزند پسر مي باشد.
او بارها براي مبارزه با دشمنان دين و ميهن به جبهه رفت و زماني که در تهران به سر مي برد از مجروحان پرستاري مي کرد. ايشان مرگ در راه خدا را افتخار مي دانست. سرانجام در تاريخ سيزدهم مردادماه سال 1367 در منطقه ي اسلام آباد غرب در سن 25 سالگي در عمليات مرصاد به دست منافقين کوردل شهد شهادت نوشيد.
پيکر پاکش پس از انتقال به زادگاهش طي مراسمي با شکوه تشييع و در روستاي نقنج به خاک سپرده شد.
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه چ--ر ,
عملیات مرصاد ,
:: برچسبها:
شهدا ,
عمليات مرصاد ,
شهادت ,
وصيت نامه ,
وصايا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1154
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 3
|
مجموع امتياز : 8
تاريخ انتشار : شنبه 02 فروردین 1393 |
نظرات (2)
|
|
اینجا همانجایست که بـــــوی چادر خاکــــی مادر به مشام میرسد....
اینجا همانجایست که روضه ی ارباب و غریب الغربا؛غریبی را برایت معنا میکند...
اینجا همینجایست که چای روضه ی ارباب کنار یــــار گمنامت زمین گیرت میکند........
و اینجا همانجایست که گلم را گم کرده ام
واینجا همانجایست با یک دل سیر اشک و دیگر هیچ.......................
و اینجا قطعه ای از بهشت است....
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
دست نوشته ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهادت ,
شرمنده ,
گمنام ,
عند ربهم ,
حضرت زهرا ,
انتقام سيلي مادر ,
مي آيم تا انتقام سيلي مادر بگيرم ,
:: بازديد از اين مطلب : 943
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : سه شنبه 27 اسفند 1392 |
نظرات (0)
|
|
حسين را همراه با ساير مجروحين به درمانگاه آوردند سمت چپ لباسش
خوني بود....
و جاي سوراخي روي جيب لباسش ديده مي شد .
در اولين نگاه همه او را شهيد
فرض مي کردند ظاهر امر خبر از اصابت گلوله به قلب مي داد....
اما حسين سرحال بود!!!!!!
همين
توجه همه را به سوي او جلب مي کرد دکترها به سمتش دويدند پيراهنش را به دقت بررسي
کردند....
سوراخ تير درست روي قلبش بود!!!!
اما تيري به قلب او اصابت نکرده و تنها خراشي بر
روي سينه ايجاد داده بود و .... همه از ديدن اين صحنه عجيب خدا را به بزرگي ياد
کردند.
شهید حسین عیدی
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
:: برچسبها:
خاطرات شهدا ,
شهادت ,
عجایب جنگ ,
امدادهای غیبی ,
:: بازديد از اين مطلب : 1028
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
گلوله اي در كنارش تركيد و پيكرش از كمر دو نيم شد.
با ديدن تن دو نيم شده سعيد چشم هايم سياهي رفت.
دنيا در مقابلم تيره و تار شد.
انگار خواب و بيدار بودم. خودم را به بالاي سرش رساندم. پاهاي جدا شده اش چند قدم
حركت كرد و افتاد.
چشم هايش به نيمه جدا شده اش دوخته بود و به من گفت: "هيچ حس نمي
كنم كه پاهايم جدا شده است، و زير لب دعايي زمزمه كرد. از من خواست وصيتنامه اش را
به خانواده اش برسانم. بعد قرآن را از جيب بغلش در آورد و با صداي بلند قرآن خواند.

چهره اش مي درخشيد.
بهت زده به او نگاه كردم. تا آخرين دم قرآن مي خواند. صدايش اوج
مي گرفت و با صداي انفجار در هم آميخت.
بي رمق افتاد. هر چه صدايش كردم "سعيد جان
پاشو قرآن بخوان" جوابي نشنيدم.
به شكوه شهادتش غبطه خوردم، بغض در گلويم پيچيد و
بالا آمد و زدم زير گريه.
همرزم شهید سعید گلاب
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
:: برچسبها:
خاطرات شهدا ,
شهادت ,
زیباترین شهادت ها ,
:: بازديد از اين مطلب : 989
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
زندگينامه :
نام پدر:عباسعلي
محل تولد:شهرستان مشهد
تاريخ تولد:01/01/46
تاريخ شهادت :29/07/63
محل شهادت :ميمک
از تمامی دوستان تقاضا داریم که در هنگام مطالعه وصایا و زندگی نامه شهدا اگر خاطره یا دست نوشته ای از شهید مربوط یا شهیدان دیگر دارند برای ما ارسال کنند که بانک اطلاعاتی ما را تکمیل کنند. یا حق..
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه الف--ج ,
شهدا-عملیات ,
عملیات عاشورا ,
:: برچسبها:
شهدای دفاع مقدس ,
شهید ,
شهادت ,
:: بازديد از اين مطلب : 905
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 4
تاريخ انتشار : چهارشنبه 13 آذر 1392 |
نظرات (0)
|
|
نرم افزار دیگه ای که برای دوستان آماده کردم نرم افزاری هست با عنوان آیین دوستی و دوست یابی که مجموعه ای از احادیث و روایات ونظرات است در مورد چگونگی رفتار با برادران دینی و دوستان و...امید وارم که در راه حفظ ارزشها ودوستی ها به کار گرفته وباعث نزدیکی هر چه بیشتر دلهای این مردم شهید پرور به یکدیگر شود. یاحق
حضرت محمد (ص) : هرکس با دوستی خاندان پیامبر بمیرد شهید مرده است. ( البته دوستی اهلبیت نباید لقلقه زبان باشد ، باید دستورات اهلبیت (ع) عمل شود ) بحارالانوار جلد 27 صفحه 111
برای دانلود کلیک کنید
:: موضوعات مرتبط:
موضاعات متفرقه ,
متفرقه ,
:: برچسبها:
نرم افزار دوست یابی ,
کتاب موبایل ,
نرم افزار موبایل ,
شهدا ,
شهادت ,
دوستی با شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1190
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : یکشنبه 31 شهریور 1392 |
نظرات (1)
|
|
در فاصله مرخصي هاي چند روزه شهرستاني، مرخصي
ساعتي و نهايتا 24 ساعته شهري وجود داشت تا با رفت و آمد به نزديکترين شهر سر راه
منطقه، رزمندگان بتوانند کمبودها و کاستي هاي منطقه را با مراجعه کردن به آن تا
حدودي برطرف کنند، معمولا از هر دسته دو نفر که نوبت شهرداريشان نبود به مرخصي شهري
مي رفتند، فاصله اردوگاه و محل استقرار را با وسايل نقليه نظامي که از قرارگاه عازم
شهر بودند طي مي کردند، و عموما افراد با دوستان قديمي خود که با آنها عقد اخوت
بسته بودند به شهر مي رفتند، قبل از رفتن به چادرها سر مي زدند تا اگر برادران کاري
در شهر داشتند، انجام بدهند، که عمدتا درخواست تماس با خانواده بود، غير از گشت و
گذار در شهر و استحمام و آب و هوا عوض کردن عمده وقت بچه ها به خريد اقلامي مي گذشت
که جزو لوازم ضروري زندگي در جبهه و جنگ بود، از ناخنگير و قيچي اصلاح گرفته تا کفش
و ساک و لباس و لوازم التحرير که بنا بر هر دليل تدارکات جوابگوي نياز به آنها
نبود.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
شهدا-عملیات ,
عملیات مرصاد ,
:: برچسبها:
شهادت ,
خاطره ,
:: بازديد از اين مطلب : 1116
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
وصيت نامه :
مادر مرا ببخش از اينكه نامه ام خون آلود است زيرا چيزي كه باعث نوشتن اين نامه شده يك تكه كاغذ و مقداري از خون جوانان تير خورده كه در روي دشت و بيابان سر بفلك كشيده مي باشد نوشته شده. مادر من با تمام قواي خود مي جنگم گرمي آفتاب تابستان، باد سرد پائيز، برف و باران سنگين زمستان را در جنگ تحمل مي كنم و خود را فداي اسلام و ميهنم مي كنم. مادر من از جبهه جنگ نمي گريزم زيرا نمي خواهم مايه سرافكندگي تو باشم گر چه تو از كشته شدن من گريه مي كني اما هميشه سربلند هستي و افتخار مي كني كه پسرت فداي مكتب و ميهن اسلامي خود شد مي گوئي او شجاعانه جنگيد و با افتخار كشته شد.
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه چ--ر ,
فرماندهی کل قوا ,
:: برچسبها:
سرداران شهید ,
دفاع مقدس ,
شهدای ایران ,
شهادت ,
عملیات فرماندهی کل قوا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1093
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : جمعه 06 اردیبهشت 1392 |
نظرات (0)
|
|

شهيد جعفر طهماسبي پور، فرزند علي اصغر در سال 1334 در اردبيل به دنيا آمد. وي به خاطر حضور در جبهه، از كلاس چهارم دبيرستان ترك تحصيل نمود. در سال 1360 به عضويت سپاه پاسداران درآمد. و مدتي بعد مسوول پرسنلي تيپ عاشورا شد. در سال 1362 در جزيره طلاييه، بعد از اسارت، به دست نيروهاي بعثي به شهادت رسيد. وي همچنين متاهل و خيلي.....
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ز--ظ ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ز--ظ ,
عملیات کربلای 1 ,
:: برچسبها:
شهید جعفر طهماسبيپور ,
طلاییه ,
دفاع مقدس ,
نرم افزار زندگی نامه شهدا ,
شهدا ,
شهادت ,
شهدای ایران ,
شهدای دفاع مقدس ,
شهداس اصفهان ,
عملیات کربلای 1 ,
:: بازديد از اين مطلب : 1106
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : پنجشنبه 26 بهمن 1391 |
نظرات (0)
|
|
((خواهرم! مادرم! برادرانم! فرزندانم! همسرم! می دانم که برای آمدن من ثانیه شماری می کنید؛ ولی چه می کردم در زمانی که خدا مرا به میهمانی دعوت کرده بود و من عاشقانه به ملاقات خدا شتافتم.))
((در شرایطی که آماده و عازم صف مقدم جبهه نبرد علیه کفرجهانی هستم، احساس می کنم عازم دانشگاهی هستم که مکتبش شهادت و معلمش امام حسین (ع) می باشد.))
سردار شهید ایزدی در واپسین لحظه های زندگی خاکی اش می نگارد:
برادران و خواهران من بدانيد كه من آگاهانه در اين راه قدم نهاده ام چرا كه خون سرخ شهيدان از هابيل تا حسين(ع) و تا شهداي 15خرداد و از شهداي 17 شهريور تا شهداي كربلاي جنوب و غرب ايران صدا مي زنند كه چه شده است شما را؟ براي چه نشسته ايد؟ آخر ما مسلمان هستيم. در عصري زندگي مي كنيم كه ظلم و فساد از يك سو سراسر جهان را فراگرفته و و از طرف ديگر خوشبختانه انقلاب پيشتاز اسلامي ايران هم اكنون مرزها را يكي بعد از ديگري گشوده و به پيش مي رود. مي رود تا دست استعمارگران را از سر ملت مظلوم كوتاه كند و در اين راه است كه بايد كوشيد، بايد خون داد آنقدر بايد كشته بدهيم تا اسلام عزيز با ظهور مهدي(عج) پيروز شود و قسط و عدل الهي در سايه توحيد در سراسر جهان برقرار گردد. من بطور يقين درك كرده ام كه شهادت تصادفي نيست، بلكه لياقت و سعادتي است بزرگ و تنها حرف من به برادران و خواهران اين امت اين است كه اسلام و امام را داشته باشند كه در حقيقت قرآن را نيز حفظ كرده اند.
به ادامه مطلب رجوع کنید......
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه الف--ج ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه الف--ج ,
فرماندهی کل قوا ,
:: برچسبها:
شهید ,
شهادت ,
ایزدی ,
محمود ایزدی ,
سرداران دفاع مقدس ,
شهدای دفاع مقدس ,
شهدای طالخونچه ,
شهدای ایران ,
عملیات فرماندهی کل قوا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1449
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 20
يك روز شهيد عباسي به من گفت: دوست داري برويم ملاقات حضرت امام. گفتم: بله. رفتيم مشهد بعد متوجه شدم كه فقط فرماندهان عملياتي به ديدار امام مي برند. گفتم: عباسي پس مرا نمي برند. گفت: تو چكار داري من تو را مي برم. فكر مي كنم شهيد چراغچي ثبت نام مي كرد. به شهيد چراغچي گفت: ايشان معلم دوست و همرزم و معاون بنده در جبهه...
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه م--ی ,
عملیات عاشورا ,
:: برچسبها:
سردارشهیدمحمدعلي عباسيمايوان ,
شهادت ,
شهدا ,
شهدای شهر طالخونچه ,
شهدای ایران ,
دفاع مقدس ,
زندگی نامه شهدا ,
وصیت نامه شهدا ,
عملیات عاشورا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1124
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 50

زندگينامه :
نام پدر : محمد
محل تولد : شهرستان مشهد
تاريخ شهادت : 24/07/63
محل شهادت : ميمک
مسؤليت : رزمنده
شغل : محصل
عضويت : بسيجي
گلزار : بهشت رضا
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ز--ظ ,
عملیات عاشورا ,
:: برچسبها:
شههیدمحمد صبوريراد ,
شهدای مشهد ,
دفاع مقدس ,
شهدای طالخونچه ,
وبسایت شهدا ,
شهدا ,
شهادت ,
عملیات عاشورا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1103
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 25

بسم الله الرحمن الرحيم
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون. کساني را که
در راه خدا کشته شدند، مرده مپنداريد؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميخورند.
آري هر که به اين جهان آيد، اهل فنا خواهد بود. خوشا به سعادت کساني که اين آيه شريفه
درباره آنها مصداق پيدا کند. من، سيد يوسف ژيان صياد در حاليکه در صحت کامل به سر ميبرم
وصيت نامه خويش را به شرح ذيل مذکور ميدارم........
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ز--ظ ,
زندگی نامه م--ی ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ز--ظ ,
وصیت نامه م--ی ,
عملیات عاشورا ,
:: برچسبها:
شهید سيديوسف ژيان صياد(هاشمي) ,
شهدای خراسان رضوی ,
شهادت ,
شهدا ,
وبسایت شهدا ,
شهدای طالخونچه ,
شهدای اصفهان ,
عملیات عاشورا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1009
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 30
تاريخ انتشار : چهارشنبه 22 آذر 1391 |
نظرات (0)
|
|

قبل از عمليات عاشورا كه در مهر ماه سال 63 در منطقه عمومي ميمك انجام گرفت . شهيد حجت زريني بعنوان مسوول محور درتي 21 امام رضا (ع) خدمت مي كرد بنده بي سيم چي ايشان بودم . از من خواست در صورتي كه به فيض عظماي شهادت نايل شدم ايشان را شفاعت كنم . با اين تعبير:( سيد جان قول بدهد مرا در فرداي قيامت شفاعت كني ) من نيز در جواب گفتم : از كجا معلوم كه بنده شهيد شوم . شايد شما نيز شهيد شديد و من لياقت آن را نداشته باشم . خلاصه قرار بر اين شد كه هر كس شهيد شود ، ديگري را شفاعت كند ........
به ادامه مطلب مراجعه کنید........
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ز--ظ ,
عملیات عاشورا ,
:: برچسبها:
شهید حجتاله زرينيگاکيه ,
شهادت ,
سایت شهدا ,
وصیت نامه شهدا ,
زندگی نامه شهدا ,
خاطرات شهدا ,
عملیات عاشورا ,
:: بازديد از اين مطلب : 961
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 25
تاريخ انتشار : چهارشنبه 22 آذر 1391 |
نظرات (0)
|
|

عيد قربان سال 1336، در روستاي ماركده شهركرد،
كودكي متولد شد كه خانواده اش به عشق مولاي متقيان و اهل بيت (ع) نام او را
قربانعلي نهادند. 6 سال بعد پدر، دار فاني را وداع گفت و شرايط زندگي ، قربانعلي را
از ادامه تحصيل بازداشت. او همراه خانواده به اصفهان هجرت نمود و به حرفه درب و
پنجره سازي مشغول گشت. حس همدردي و بخشندگي باعث شد كه قربانعلي از همان نوجواني
حاصل دسترنجش را با يتيمان و مستمندان تقسيم كند و خلق خوش و رفتار جذابش، اطرافيان
را ...»....
به ادامه مطلب رجوع کنید....
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات ودلنوشته ها ,
خاطرات ,
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ع--ل ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ع--ل ,
فرماندهی کل قوا ,
:: برچسبها:
شهید قربانعلی عرب ,
دفاع مقدس ,
شهدا ,
شهادت ,
اصفهان ,
شهدای اصفهان ,
عملیات فرماندهی کل قوا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1829
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 29
تاريخ انتشار : پنجشنبه 16 آذر 1391 |
نظرات (2)
|
|

زندگينامه :
حميد در يکي از روزهاي زيباي سال 1336 در جمع
گرم و صميمي خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. از همان کودکي عشق به معارف الهي و علوم
ديني در وجودش موج ميزد. انديشه والاي حميد و علاقه او به همنوع سبب شد که او هميشه
در کارهاي فرهنگي پيشقدم باشد و در جهت رشد فکري و معنوي دوستان و آشنايان و به
خصوص افراد بي بضاعت و مستضعف تلاش مي کرد .با اينکه سن و سالي نداشت اما در داير
نمودن کتابخانه بلال در نزديکي محل زندگي خود نقش بسزايي را ايفا کرد.پس از مدتي به
خدمت سربازي اعزام شد ،او که همواره در راه حق و حقيقت گام برمي داشت با شنيدن پيام
تاريخي امام مبني بر فرار سربازان از سربازخانه ها، با وجود اينکه در مرخصي بود
دوباره به پادگان بازگشت تا با راهنمايي و ارشاد ،همرزمان بيشتري با خود همراه سازد
و در اين کار نيز موفق شد. پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي به اصفهان بازگشت و
چند ماه باقيمانده خدمت را زير پرچم جمهوري اسلامي شروع نمود. اما شرايط حساس و پر
خطر اوايل انقلاب اين سرباز مخلص راه حق را بر آن داشت که براي خدمت بيشتر به جمع
سبزپوشان سپاه بپيوندد و در اردوگاه باغ ابريشم مشغول به خدمت شود .پس از مدتي يک
دوره کوتاه کار با سلاح س
نگين را ديد و مشتاقانه به جبهه هاي نبرد براي
دفاع از حريم کشورش شتافت.آگاهي سياسي حميد فوق العاده بود و همواره خطر بني صدر را
به ياران و همرزمانش گوشزد مي کرد و پس از خلع او توسط امام (ره) سرنگوني اين بت
جديد را به دوستانش تبريک گفت.
سرانجام در عمليات همنام با پيرو مقتدايش يعني
فرمانده کل قوا خميني روح خدا در روز بيست و سوم خردادماه سال 1360 ،پاسدار 24 ساله
عاشق روح الله در حاليکه فرماندهي قسمتي از عمليات را بر عهده داشت در جبهه
دارخوئين به خون سرخ خويش غلطيد و روح پاکش به ديدار حق شتافت.

وصيت نامه :
امشب شب يازدهم عاشوراي حسيني است و اگر خدا
توفيق بدهد ،من چند روز ديگر عازم جبهه جنگ يعني آماده جهاد در راه خدا و اسلام
هستم. البته اگر لياقت آن را داشته باشم که در راه اسلام جان بي ارزش خود را فدا
کنم. من اين راهي را که انتخاب کرده ام با دل و جان بوده به همين خاطر دلم مي خواهد
که اگر قابليت آن را داشتم و به درجه رفيع شهادت نايل آمدم نکاتي را ذکر کنم که
براي شادي روح من اين نکات را انجام بدهيد، توجه کنيد که بايد مثل پدري که به
فرزندان خود وصيت مي کند، وظيفه شرعي آن فرزندان است که به آن عمل کنند .اگر نکنند
مسؤول هستند و بايد جوابگوي خداوند باشند…. خواسته هايي که من دارم سه چيز است که
از شما يعني پدر و مادر و مادربزرگم، برادران و خواهران خواهش مي کنم و از شما
تقاضا مي کنم که حتما به اينها عمل کنيد….
اولي اينکه عزاداري نکنيد منظورم گريه کردن است
يعني گريه نکنيد بايد به خودتان تسلط کامل داشته باشيد، مخصوصا پدر و مادرم.
دوم اينکه بعد ازمرگ من يعني حداکثر تا چهل روز
بعد ديگر به هيچ وجه رضايت ندارم که هيچ يک از اعضاي خانواده ام لباس مشکي و تيره
بپوشند.
سوم اينکه بعد از مرگ من مراسمي که مي خواهيد
بگيريد تشريفاتي نباشد و پولي را که مي خواهيد صرف تشريفات بيجا کنيد آن را صرف جنگ
زدگان و بچه هاي يتيم بکنيد.
اميدوارم که بخواهش فرزند خود عمل کنيد و موجب
رضايت و خشنودي روح فرزند خود شويد. من اين نامه را با خط خود و در سلامت کامل
نوشتم و اميدوارم که خداوند شما را در راه خدا و دفاع از اسلام پيروز بگرداند و هدف
شما چيزي جز خدا نباشد . اميدوارم هرکدام از شما که ناراحتي از من داريد ببخشيد و
از خدا بخواهيد که مرا ببخشد و بيامرزد، در ضمن اگر يک موقع خداي ناکرده از جانب من
به پدر و مادرم خطايي سرزده که موجب ناراحتي آنان شده آنها گذشت کنند و مرا
ببخشند.

:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ز--ظ ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ز--ظ ,
فرماندهی کل قوا ,
:: برچسبها:
حمید شهیدی ,
شهادت ,
وصیت نامه ,
شهدا ,
کتابخانه بلال ,
اصفهان ,
شهدای اصفهان ,
زندگی نامه ,
عملیات فرماندهی کل قوا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1145
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : دوشنبه 13 آذر 1391 |
نظرات (0)
|
|
زندگی نامه:
خسرو در سال 1335 در قصر سنبلستان اصفهان متولد
شد، کودکي شجاع و تيزهوش بود، و به واسطه وضع نابسامان خانواده توسط خاله اش که از
زنان مخالف رژيم پهلوي بود، تربيت يافت. مادر براي اينکه بتواند خرج تحصيل فرزند را
تهيه نمايد، در يکي از کارخانجات اصفهان (کارخانه بافتساز) مشغول به کار شد، و خسرو
توانست در سايه اين زحمات تحصيلاتش را ادامه دهد، بعد از مرگ خاله او به خيابان
زينبيه اصفهان نقل مکان کرد، و در مرکز تعليمات حرفه اي يک دوره آموزشي فشار قوي
برق را گذراند سپس در کارخانه پلي اکريل اصفهان استخدام شد، و به مدت دو سال در
آنجا خدمت نمود، آنگاه از مادر خواست که ديگر در کارگاه کار نکند. با اوج گيري
انقلاب اسلامي نگهباني در خيابانهاي شهر را پذيرفت و با فرا رسيدن بيست و دوم بهمن
ماه به تهران مهاجرت کرد و پس از تصرف ساواک پاسداري از آن محل را بر عهده گرفت، وي
چندي بعد از طرف سپاه پاسداران به استان سيستان و بلوچستان ايرانشهر و خارک رفت و
يک ماه و نيم بعد به اصفهان بازگشت، او در همين زمان با دوشيزه اي پارسا ازدواج کرد
و صاحب فرزند شد، با آغاز جنگ تحميلي پس از يک دوره آموزش تعليمات سلاح هاي سنگين و
عمليات چريکي درسپاه اصفهان
به کردستان رفت، و بعد از سه ماه مبارزه بي
امان به زادگاهش بازگشت، ريسمانچيان در تاريخ 15/1/1360 بار ديگر قدم در جبهه
دارخوئين نهاد و 50 روز مردانه از خاک ميهن اسلامي دفاع نمود، مرد حماسه و ايمان و
حامي انقلاب اسلامي سرانجام سه روز قبل از سفر آسماني خويش با تمام دوستان و
آشنايان خداحافظي نمود و در تاريخ 21/3/1360 در عمليات فرمانده کل قوا در سن 25
سالگي جام شيرين شهادت را نوشيد، دارخوئين بار ديگر خون سرخ رزمندگان خميني را زينت
بخش خويش ساخت، تا در روز محشر به آبروي عاشقان ثارالله مورد شفاعت حق قرار گيرد.

وصیت نامه:
با درود به رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني
و با درود به برادراني که فرمان حق طلبانه اين حسين زمان را گوش فرا دادند و جهاد
را در سرزميني که همه جاي آن از خون برادران رزمنده گلگون شده است، آغاز کردند و
خواب خوش را از چشم جهانخواران شرق و غرب گرفتند تا پرچم لااله الا الله را برفراز
اين مرز و بوم گماشته و بخواست خداوند و بنا به فرمان رهبر کبيرمان اسلام را در
جهان گسترش دهند تا جهانيان بدانند که تنها دين بر حق جهان، مکتب راستين اسلام است
اين بنده ناچيز وصيتي ندارم جز اينکه توصيه مي کنم به برادراني که هنوز به جبهه حق
عليه باطل وارد نشده اند: برادر سلاحت را غريب مگذار و برگير و با اتکا به خداوند
سينه کافران را بشکاف تا دشمن بداند فرد مسلمان خواري طلب نيست و تا آخرين نفس مي
جنگند برادر شعارت اين باشد: لااله الا اله يعني تمام هستي که بر روي زمين است،
اينها همه از الله است بايد دل بکني و دل را به سوي الله همان معبود خود بندي و با
سلاح محکم و استوار بر عليه باطل بروي که همه بازگشت کننده به سوي او هستيم
والسلام... اگر من شهيد شدم و جسدم به دست شما رسيد در کنار خاله ام مرا دفن کنيد.
خسرو ريسمانچيان
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه چ--ر ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه چ--ر ,
فرماندهی کل قوا ,
:: برچسبها:
وصیت نامه ,
ریسمانچیان ,
شهدا ,
دفاع مقدس ,
زندگی نامه ,
شهادت ,
اصفهان ,
سنبلستان ,
عملیات فرماندهی کل قوا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1043
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : دوشنبه 13 آذر 1391 |
نظرات (0)
|
|
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند
هر كس در راه دفاع از بستگان خود كشته شود شهيد است.
وسائل الشيعه، ج11، ص91، حديث5
عن الصّادق عليه السلام عن آبائه عليه السلام انّ رسول الله قال :
ثلاثه يشفعون الي الله يوم القيامه فيشفّعهم : الانبياء ثمّ العلماء ثمّ الشّهداء.
امام صادق عليه السلام از پدران خود از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل فرمود :
سه گروهند كه روز قيامت شفاعت مي كنند و شفاعت آنها مورد پذيرش خداوند قرار
مي گيرد، انبياء و علما و شهداء.
بحار الانوار، ج97، ص14، حديث24
عن اسماعيل بن جابر و زُراره عن ابي جعفر عليه السلام :
قال : قلت له كيف رايت الشّهيد يدفن بدمائه؟ قال : نعم في ثيابه بدمائه و
لا يحنّط و لا يغسّل و يدفن كما هو …
از اسماعيل بن جابر و زراره نقل شده است كه : از امام صادق سوال كردم، نظر شما
در اين باره چيست كه شهيد با بدن خون آلود دفن شود؟ حضرت فرمود : آري شهيد بدون
غسل و حنوط، در لباس خونين خود همانگونه كه هست دفن مي شود.
وسائل الشيعه، ج2، ص700، حديث8
قال الصادق عليه السلام :
من قتل في سبيل الله، لم يعرّفه الله شيئاً من سيئاته.
امام صادق عليه السلام فرمود :
كسي كه در راه خدا كشته شود، خداوند هيچ يك از گناهان او را به روي او نميآورد.
وسائل الشيعه، ج11، ص9، حديث19
شهادت امام جعفر صادق رئیس مذهب تشیع شیخ الائمه را به تمامی
شیعیان ومحبان آن حضرت تسلیت عرض مینماییم
:: موضوعات مرتبط:
موضاعات متفرقه ,
متفرقه ,
:: برچسبها:
شهادت ,
:: بازديد از اين مطلب : 1073
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : چهارشنبه 22 شهریور 1391 |
نظرات (0)
|
|


در سال 1347 در خانواده ای
مذهبی و متدین فرزندی به دنیا آمد که نامش را کاظم نهادند . کاظم تحصیلات ابتدایی
خود را در مدرسه شهید مطهری آغاز کردند و تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی به
اتمام رساند .از همان دوران کودکی مقید به انجام فرائض دینی بودند، بر همین اساس
در بین بچه های محل بسیار دوست داشتنی بودند . پدر و مادر ایشان علاقه زیادی
به کاظم داشتند زیرا او همیشه به پدر و مادر خود احترام می گذاشت و در بین دیگر
برادران و خواهران خود الگو و نمونه بودند . ایشان اهمیت زیادی به نماز اول وقت می دادند و ابراز عشق و علاقه زیادی به رهبر معظم انقلاب خمینی عزیز می کردند و همیشه
با ذکر جمله «سر و جانم فدای آقا» ارادت خود را نسبت به بنیانگذار انقلاب بیان می
نمود ....
به ادامه مطلب رجوع کنید....
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه م--ی ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه م--ی ,
شهیدکاظم نقی زاده ,
:: برچسبها:
شهدا ,
پاسدارشهید کاظم نقی زاده ,
شهدای طالخونچه ,
شهیدان طالخونچه ,
شهدای شهر طالخونچه ,
زندگی نامه ,
وصیت نامه ,
خاطرات ,
شهادت ,
شهید ,
:: بازديد از اين مطلب : 1557
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10


در سال 1345
در خطّه خوزستان در شهر ابادان در خانواده ای مذهبی فرزندی به دنیا امد که نامش را
محمدعلی گذاشتند . خانواده ایشان در سال ............. آبادان را به مقصد طالخونچه
ترک نمودند ودر این روستا مشغول زندگی گردیدند .
محمد علی در ابتدای تولد به مدت 3 ماه مریض شدند ودر سن کودکی از شیر مادر استفاده نمی کردند
. محمد علی سه ساله بود که به طالخونچه امد. دوران ابتدایی را در مدرسه شهید مطهری
می گذراند و کلاس اول راهنمایی را بصورت روزانه و کلاسهای دوم و سوم را بصورت
شبانه می گذراند . و روزها در کار کشاورزی در کنار پدر خود مشغول می شود . از خصوصیات اخلاقی ایشان داشتن
اخلاق نیکو و مهربانی با پدر و مادر و خوش رو بودن وی بود، ایشان در کارهای خانه
به مادر خود کمک می کردند و به خواندن نماز از سن 9 سالگی به بعد کاملاً اهمیت می
دادند .
به ادامه مطلب رجوع کنید....
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ع--ل ,
محمد علی فرهمند ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهید محمدعلی فرهمند ,
شهدای طالخونچه ,
شهدای شهر طالخونچه ,
شهید ,
شهادت ,
زندگی نامه ,
وصیت نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 2109
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : پنجشنبه 22 تیر 1391 |
نظرات (0)
|
|


در سال 1343 در خانواده ای
مستضعف و با ایمان در خطه خوزستان در شهر آبادان فرزندی به دنیا آمد که نامش را
ناصر گذاشتند خانواده ایشان مدت 4 سال بعد از تولد ایشان به روستای طالخونچه
مهاجرت نمودند . ناصر از کودکی با اخلاق نیکو و
شایسته با مردم برخورد می کرد و در سن 7 سالگی به دبستان رفت و دوره راهنمایی و
دبیرستان را نیز در طالخونچه گذراند و تحصیلات خود را تا دوم دبیرستان ادامه داد . او در انجمن اسلامی دبیرستان
فعال بود و از اعضای فعال بسیج جواد الائمه (ع) طالخونچه نیز بود . ایشان در راهپیمایی ها و مجالس مذهبی و نماز جمعه شرکت می کرد .
به ادامه مطلب رجوع کنید.....
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه چ--ر ,
ناصر حاج هاشمی ,
بیت المقدس ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهید ناصر حاج هاشمی ,
شهدای طالخونچه ,
شهدای شهر طالخونچه ,
طالخونچه ,
شهیدان ,
شهید ,
شهادت ,
وصیت نامه ,
زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1661
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 20
تاريخ انتشار : سه شنبه 20 تیر 1391 |
نظرات (0)
|
|


در آخرین ماه
پاییز سال 1344 در سوم شهریورماه در خانواده ای مذهبی و علاقه مند به روحانیت
فرزندی به دنیا آمد که نامش را به تأسی از مولایشان حضرت علی (ع) مرتضی نامیدند . از همان اوان
تولد در تربیت این فرزند کوشا بودند و او را تحت تربیت اسلامی و قرآنی قرار دادند
. بطوریکه از همان دوران کودکی نمازش را می خواند با پدرش در مراسم مذهبی که در
روستا برگزار می شد ، فعالانه شرکت می کرد . دوران تحصیلات ابتدایی را در
دبستان شهید مطهری کذراند و بعد از آن مشغول ....
به ادامه مطلب رجوع فرمایید.....
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ع--ل ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ع--ل ,
شهید مرتضی عزیزخانی ,
عملیات والفجر8 ,
:: برچسبها:
شهدا ,
پاسدار شهید مرتضی عزیزخانی ,
شهادت ,
شهید ,
شهیدان دفاع مقدس ,
پاسدار ,
وصیت نامه شهدا ,
وصیت نامه ,
شهدای شهر طالخونچه ,
شهر طالخونچه ,
طالخونچه ,
شهدای طالخونچه ,
زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1661
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 20
تاريخ انتشار : سه شنبه 20 تیر 1391 |
نظرات (0)
|
|


شهید رمضانعلی کبولی در سال 1341 در شهر طالخونچه چشم به جهان گشود و در
خانواده ای متدین و مذهبی پرورش یافت . دوران کودکی اش را با شادی و نشاط و محیط
گرم خانواده سپری کرد و در سن 7 سالگی پا به عرصه علم و دانش نهاد و به کسب آن
اهتمام ورزید . وی کودکی بود صمیمی ، مهربان ، ساده دل و در عین حال تلاشگر و ساعی
بود و اوقات فراغت ....
به ادامه مطلب رجوع کنید....
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ع--ل ,
شهید رمضانعلی کبولی ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهید رمضانعلی کبولی ,
xhgo ,
k]i ,
ainhd aiv xhgo ,
شهدای شهر طالخونچه ,
شهدای طالخونچه ,
شهید ,
شهادت ,
زندگی نامه ,
وصیت نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1494
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 40
تاريخ انتشار : چهارشنبه 14 تیر 1391 |
نظرات (0)
|
|


نیازعلی سبز علی در فروردین ماه سال 1342 در خانواده ای مؤمن دیده به جهان
گشود و در سن شش سالگی وارد دبستان شهید مطهری شد و بعد از پایان دوران ابتدایی به
مدرسه راهنمایی شهید باهنر راه یافت و پس از اخذ مدرک سیکل برای ادامه تحصیل به
دبیرستان امام خمینی (فاضل) مبارکه رفت . با تشکیل دبیرستان ....
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ز--ظ ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ز--ظ ,
نیازعلی سبزعلی ,
عملیات کربلا5 ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهید نیاز علی سبزه علی ,
شهدای شهر طالخونچه ,
طالخونچه ,
وصیت نامه ,
زندگی نامه ,
خاطرات ,
شهید ,
شهادت ,
:: بازديد از اين مطلب : 2174
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 40
تاريخ انتشار : چهارشنبه 14 تیر 1391 |
نظرات (1)
|
|


او در سال 1345 در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود . انتخاب نام
ششمین معصوم از امامان شیعه برای وی حکایتگر حاکمیت روح تشیع در خانواده وی می
باشد ......
به ادامه مطلب رجوع کنید...
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه ع--ل ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ع--ل ,
شهید صادق قاسمیان ,
عملیات خیبر ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهید صادق قاسمیان ,
شهدای شهر طالخونچه ,
شهدای دفاع مقدس ,
وصیت نامه ,
زنگی نامه ,
شهادت ,
شهید ,
:: بازديد از اين مطلب : 1679
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 35
تاريخ انتشار : سه شنبه 13 تیر 1391 |
نظرات (2)
|
|


اینک به تماشای سیمای یکی از
ستارگان آسمان شهادت می نشینیم و حیات کوتاه او را نظاره می کنیم:شهید صادق باباعلیان درسال 1346
در روستای طالخونچه در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود . والدینش همان روزهای
اول نام او را صادق ....
به ادامه مطلب رجوع کنید....
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه الف--ج ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه الف--ج ,
شهید صادق باباعلیان ,
عملیات کربلا5 ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهید صادق باباعلیان ,
شهدای شهر طالخونچه ,
شهید ,
شهادت ,
وصیت نامه شهدای شهر طالخونچه ,
زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 2630
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 7
|
مجموع امتياز : 38
تاريخ انتشار : سه شنبه 13 تیر 1391 |
نظرات (1)
|
|


در پانزدهم خرداد سال 1345 در شهر ابادان فرزندی به دنیا آمد که نامش را صفرعلی انتخاب نمودند . خانواده ایشان از لحاظ مادی وضعیت خوبی نداشتند بر همین اساس پدر خانواده تصمیم گرفت که از آبادان به روستای طالخونچه مهاجرت نمایند که این مهاجرت در سال ............... به وقوع پیوست .
به ادامه مطلب رجوع کنید...
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه م--ی ,
شهیدصفرعلی ماندیزاده ,
:: برچسبها:
شهدا ,
شهید صفر علی ماندیزاده ,
شهدای شهر طالخونچه ,
شهدای ایران ,
شهید ,
شهادت ,
طالخونچه ,
وصیت نامه ,
زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1623
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 25
|
|
|