آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن
شهید سید احسان مسعودی علوی

بسم الله لارحمن الرحیم


یا ایهاالذین آمنو اهل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذالکم خیرلکم ان کنتم تعلمون.

ای کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی سودمند که عذاب دردناک آخرت را  نجات بخشد دلالت کنم، آن تجارت این است که به خدا و رسولش ایمان آورید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید این از هر تجارتی اگر دانا باشید برای شما بهتر است.

با درود و سلام بر مهدی موعود و یگانه منجی عالم بشریت و سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با یادی از شهیدان به خون خفته از صدر اسلام بر رزمندگان عزیز و قهرمان که از مال و جان خود گذشتند و در راه خدا قدم برداشتند، وصیت نامه خود را آغاز می کنم.

خدایا تو می دانی که من لیاقت شهادت را ندارم؛ با لطف و کرمت مرا ببخش و شهادت را نصیبم کن. آری، وای بر من، واقعا شرمنده و روسیاهت هستم. هر وقتی به فکر می افتم می گویم من چه کاری برای خدا انجام داده ام، ولی می بینم خیر یک بنده روسیاهم و من کوچکتر از آنم که پیامی برای امت شهید پرور ایران بدهم. ولی عرضم این است که امام را تنها نگذارید و مواظب باشید که این منافقین کوردل ظاهرا دوست و باطنا دشمن هستند و ریاست طلبند. مبادا لطمه ای به این انقلاب و امام بزنند.

مادر عزیزم، سلام عرض می کنم سلامی برخاسته از ته قلب و جایگاه صدق و خلوص، سلامی که در ذهنم یادآور مهربانی ها و عطوفت های باطراوت شماست، سلام به دوستی که همچون جویباری که مادام در حرکت است تا بتواند نهال مادری را آبیاری کرده و به سوی شاخه موفقیت سوق دهد. ای مادر مهربان تو برازنده مهری، تو روشنی بخش سوخته ای، تو آسمان ستاره ی دوستی منی. مادرم، با قلبی مملو از مهر و محبت، با چشمانی گریان و بوسیله قلمی لرزان، با قلبی کوچک و پاک ابراز می کنم که با تمام وجود دوستت دارم. می دانم که چقدر زحمت ها برایم کشیدی و با چه زجرها مرا ادب کردی تا بزرگ شدم. باید ببخشید که نتوانستم جبران این زحمت های شما را بکنم. اگر خطایی از من دیده اید مرا ببخشید و حلال کنید و شما ای خواهران و برادرانم، مرا حلال کنید هرچند که بسیار بدی از من سرزد. مادرم، در مرگ من ناراحت مباش و ناراحتی مکن و صبور باش چون خداوند صابران را دوست دارد. انسان صابر پیش خداوند خیلی اجر دارد. انسان روزی به دنیا می آید و روزی هم از دنیا می رود. پس چه بهتر که با تقدیم جان خود، بهشت جاودانه را خریداری کند و چه بهتر از رضایت خداوند. خلاصه اینکه انسان رفتنی است و کسی ماندنی نیست پس چه بهتر آنکه خود بسوی مرگ در راه خدا برود. مادرم، فرزند امانتی است نزد شما پس خوب است امانتی که پیش شماست آنرا در اولین فرصت به بهترین وجه آن به صاحب آن که همان خداوند است تحویل دهید.

 مادر جان، می خواهم همچون زینب (ع) باشی که غم رفتن برادر و پدر و کلیه مردان اقوام را تحمل کرد. همچون او که جلو رویش سر برادرش امام حسین (ع) را از بدنش جدا کردند به گلوی طفل شش ماهه پسر برادرش تیر زدند و طفل وی را از او گرفته و 72 تن از بهترین یارانش را از دست داد. ولی صبر کرد و زینب بودنش نیز بخاطر صبرش بود.می خواهم همچون مادر وهب باشی که وقتی سر فرزندش را بریدند و به طرف او انداختند او را بوسید و به طرف دشمن انداخت و گفت من چیزی را که در راه خدا داده ام هرگز پس نخواهم گرفت.مادر بدان نزد خدا اجری عظیم خواهی داشت اگر شهادت نصیبم شد یا اگر مفقود الاثر یا مفقود الجسد شدم بیاد هزاران مفقود بیفتید و برای آان گریه کنید، اگر سر نداشتم به یاد عاشورای امام حسین (ع) بیفتید و برای او و یارانش گریه کنید، اگر دست های من قطع شد به یاد حضرت ابوالفضل باشید و برای آنان گریه کنید و اگر شهید شدم من را در کنار دیگر شهدا دفن کنید.

آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تاشهیدشوم.ای جوانان نکند در رختخواب بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد، ای جوانان نکند در غفلت بمیرید که امام علی (ع) در محراب عبادت شهید شد.ای جوانان، مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین (ع) در راه حسین و با هدف شهید شد.ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگیری نمائید که فردا در محضر او نمی توانید جواب حضرت زینب سلام الله علیها را بدهید که تحمل 72 تن شهید را نمود. برادران و خواهران استغفار را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید، در راه او قدم بردارید. هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند، اگر چنین کنند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرتهاست. در جبهه حضور خود را ثابت نگه دارید و در امام بیندیشید و سعی کنید عظمت او را دریابید و تسلیم او باشید و صداقت و اخلاص خود را حفظ نمایید و اگر فیض شهادت نصیبم شد آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند، بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نگردند اما باشد که دماء شهدا نیز آنها را متحول کند و به رحمت اللهی نزدیکشان گرداند.

سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید که تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر اورا خالی نکم تا موقعیکه پرچم سرخ حسینی در تمام جهان طنین افکند و همه احکام اسلامی در زیر پرچم امام زمان (عج) به اجرا درآید. و کلام آخر اینکه از قول من از کلیه دوستانم و رفقایم حلالیت بطلبید و از آنان بخواهید که مرا حلال نمایند. از همه فامیل های عزیزم می خواهم که اگر بدی در حق آنها کردم از سر تقصیرات من بگذرند و مرا حلال کنند.

والسلام

به امید پیروزی رزمندگان اسلام

سید احسان مسعودی علوی 1364/11/17



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه م--ی , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه م--ی ,
:: برچسب‌ها: شهدای علوی , شهدای روستای علوی , وصیت نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 894
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : چهارشنبه 02 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

با تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی وعضو شدن انجمن های اسلامی علوی و روستاهای دیگر در اتحادیه انجمن های اسلامی منطقه اردهال علی اصغر کوچکترین عضو انجمن اسلامی روستای علوی بود علی اصغر همیشه جلوتر ازهمه در اردوهای دیدار باخانواده شهدا به اتوبوس سوار می شد . او جو ان فعالی درانجمن اسلامی علوی بود ایشان در تشویق مردم روستای علوی به انجمن اسلامی بسیار تلاش می کرد خوب بیاد دارم پیشنهاد  دهنده تاسیس كتابخانه در آستانه مبارکه علی بن امام محمد باقر علیه السلام و روستای علوی ایشان بودند حتی روزی به این حقیر گفت: آقای اکبری را بفرست کاشان تا تابلوی کتابخانه باقرالعلوم را درست کند دو سه سالی ایشان در انجمن باجدیت تمام کارکرد ایشان در عملیات رمضان جانباز شدند و مجددا به جبهه رفتند و شهید شدند سال بعد در ایام نورز برای اولین اردوی دیدار ازخانواده شهدا به مزار شریف اودر روستای علوی رفتیم همه او را دوست داشتند و بامداحی یکی ازبرادران روستای بهار اردهال ناله وشیون وزجه برای این عزیز درروستای علوی بلند شد . تازه متوجه شدیم این عزیز درمیان مردمش چقدر محبوب وعزیز بوده است . روحش شاد خاطرات وحرکات اوهمیشه درذهن ماست روحش شاد



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات , آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهدای علوی , شهدای روستای علوی , زندگی نامه , خاطرات ,
:: بازديد از اين مطلب : 1214
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : سه شنبه 01 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن
شهید شید رحیم مسعودی علویبسمه تعالی

 

  السلام علیک یا ثارالله وابن ثاره


 *اِنَ الَذینَ قالوُ رَبُنَا اللهُ ثُمَ استَقاموُ فَلا خَوفٌ عَلَیهِم وَلاهُم یَحزَنونَ  *  اُولئِکَ اَصحابُ الجَنَّهِ خالِدینَ فیها جَزاءً بِما کانوُ یَعمَلوُنَ *

آنان که گفتند آفریده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند و بر آنان هیچ ترس و بیمی و حزن و اندوهی (در دنیا و عقبی) نخواهد بود * آنان اهل بهشتند و و به پاداش اعمال نیک همیشه در بهشت ابد مخلّد خواهند بود. «سوره احقاف آیه 13 و 14»

 

        در راه دوست کشته شـدن آرزوی مـاست * هرچـنـد خصم تـشنـه بخـون گلـوی مـاسـت

       گـردیـم گـرد یــار چــو پـروانـه گـرد شمــع * چون سوختن در آتش عشقُ آرزوی ماست

 

در راه دوست و محبوب فدا شدن هرکس را لیاقت نباشد و این بنده حقیر را توفیق راه یافتن به مقام قرب الهی نشاید لیک نا امیدی از درگاه حیّ دانا و دادگر سزاوار نیست؛ دیر زمانی بود که منحرف از سبیل الله و دور از رهبری روح الله هدف تیر اهریمنی درونی و برونی بودیم و سال ها گذشت و ما بی خبر بر بستر شب افروزان بی مقدار و جدا از رنج شیعیان و مسلمانان و مستضعفان جهان بودیم تا اینکهخو رشیدی بنام روح الله طلوع کردو با شمشیر عدالت بر فرق ظالمین و ستم پیشگان نواخت و شب را از فرمانروایی بزیر کشید و به نابودی کشاند و نور پر فروغ کلام الله را بر بستر ظلمت زده ایران گسترد و مشتاقان آزادی و عدالت را فراخواند که هان ای مسلمانان و ای آزاد مردان، دست توانایتان را بر هم دهید و ید واحده باشید و یکباره با صدای الله اکبر بر زورگویان و قلدر مسلکان جهان یورش برید و یک باره *یُخرِجُهُم مِن الظُلُمات اِلی نوُر* به گرد رهبر هدایت یافته از طرف خدا حلقه زدند و با او همصدا شدند که بعد از شاه نوبت آمریکاست و امروز ایران، فردا فلسطین و شیطان های بزرگ و کوچک را از این قدرت عظیم الهی که چون پُتکی بر سرشان فرود می آمد، خوش نیآمد و خواستند نور خدا را که در ایران با دهن هاشان خاموش کنند که رهبرمان، خمینی کبیرمان و امام بزرگوارمان ندا داد که ای جُندالله بپاخیزید و از سرزمین اسلامی دفاع کنید و شب پرستان را به ذلّت و خواری افکنید و سربلندی عظمت را و عزّت و شرف را از آن مومنان و حق جویان کنید ومن یکی از کوچک ترین فرد از بزرگ ملّتی فداکار هستمکه به ندای قائد بزرگ و نائب الامام لبیک گفتم و برای نابودی ستم و تجاوز به دیگر سربازان فداکار اسلام در جبهه پیوستم

و اگر به جوار قرب الهی راه یافتم و بهشهادتنائل شدم چند جمله بعنوان تذکر به نزدیکانم و دیگر مسلمانان و چند جمله هم چونان پُتکی آهنین بر فرق مستکبران جهانی دارم - مادر زحمتکشم و برادران و خواهران بزرگوارم و دیگر خویشان، از شماها می خواهم که برایم ضجّه و زاری نکنید و از همسرم که خیلی صبور است می خواهم که درشهادتمن نگران نباشد کما اینکه این راه را هردو باهم انتخاب کردیم؛ تو رنج فراق و سرپرستی یتیمی را بر عهده گرفته ای و مرا تشویق نموده ای که به جبهه بروم و در راه خدا بجنگم ومن هم قبول کرده ام که خونم را تا آخرین قطره و جانم را تا آخرین نفس نثار خدا کنمو باز تو قبول کرده ای پیام رسان خون من و تمامشهداءباشی و من قبول کرده ام که در آن دنیا منتظرت بمانم و هردو باهم در بهشت جاودان بسر بریم و امّا مادر عزیزم و برادران و خواهران مهربانم، در غم من غمناک و در شادی من شاد باشید وشهیدشدن شادی و سعادت در پی دارد و اگر خواستید گریه کنید بر حسین (ع) گریه کنید که سزاوار تر است و بر شما فرض است ای ملّت غیور که رهبرمان را یاری کنیم و مبادا اورا در میان جمعان تنها گذاریم؛ علی (ع) در میان شیعیانش تنها بود و درد تنهایی خود را با چاه می گفت؛

چون آفتابی که به دنبال خورشید است پیرو اوامر ایشان باشید، دعایش کنید، یاریش نمایید و بیعتی که کرده اید نشکنید؛ باشد که خداوند شما را اجری عظیم دهد و شما ای ابر جنایت کاران، پایتان شکسته و دستتان بریده باد؛ ما فرزندان اسلام و فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما دشمن تمامی شما ستمگرانند و یک لحظه از جنگ با شما دست نخواهیم کشید و خواهید دید که به زودی از لبنان و ملّت فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی بیرونتان خواهیم انداخت، پس هرچند زودتر گورتان را ای بیگانگان پست فطرت گُم کنید و ملّت های مستضعف را رهایشان کنید.

پاینده باد جمهوری اسلامی، مرگ بر ستم و ستم کار.

بنده گنه کار خدا سید رحیم مسعودی



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه م--ی , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه م--ی ,
:: برچسب‌ها: شهدای علوی , شهدای روستای علوی , سید ,
:: بازديد از اين مطلب : 1231
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : دوشنبه 31 شهریور 1393 | نظرات (4)
نوشته شده توسط : محسن

بسم ربالشهداءوالصدیقین