بسم الله لارحمن الرحیم
یا
ایهاالذین آمنو اهل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و
رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذالکم خیرلکم ان کنتم
تعلمون.
ای
کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی سودمند که عذاب دردناک
آخرت را نجات بخشد دلالت کنم، آن تجارت این است که به خدا و رسولش ایمان
آورید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید این از هر تجارتی اگر دانا
باشید برای شما بهتر است.
با
درود و سلام بر مهدی موعود و یگانه منجی عالم بشریت و سلام و درود به رهبر
کبیر انقلاب اسلامی ایران و با یادی از شهیدان به خون خفته از صدر اسلام
بر رزمندگان عزیز و قهرمان که از مال و جان خود گذشتند و در راه خدا قدم
برداشتند، وصیت نامه خود را آغاز می کنم.
خدایا
تو می دانی که من لیاقت شهادت را ندارم؛ با لطف و کرمت مرا ببخش و شهادت
را نصیبم کن. آری، وای بر من، واقعا شرمنده و روسیاهت هستم. هر وقتی به فکر
می افتم می گویم من چه کاری برای خدا انجام داده ام، ولی می بینم خیر یک
بنده روسیاهم و من کوچکتر از آنم که پیامی برای امت شهید پرور ایران بدهم.
ولی عرضم این است که امام را تنها نگذارید و مواظب باشید که این منافقین
کوردل ظاهرا دوست و باطنا دشمن هستند و ریاست طلبند. مبادا لطمه ای به این
انقلاب و امام بزنند.
مادر
عزیزم، سلام عرض می کنم سلامی برخاسته از ته قلب و جایگاه صدق و خلوص،
سلامی که در ذهنم یادآور مهربانی ها و عطوفت های باطراوت شماست، سلام به
دوستی که همچون جویباری که مادام در حرکت است تا بتواند نهال مادری را
آبیاری کرده و به سوی شاخه موفقیت سوق دهد. ای مادر مهربان تو برازنده
مهری، تو روشنی بخش سوخته ای، تو آسمان ستاره ی دوستی منی. مادرم، با قلبی
مملو از مهر و محبت، با چشمانی گریان و بوسیله قلمی لرزان، با قلبی کوچک و
پاک ابراز می کنم که با تمام وجود دوستت دارم. می دانم که چقدر زحمت ها
برایم کشیدی و با چه زجرها مرا ادب کردی تا بزرگ شدم. باید ببخشید که
نتوانستم جبران این زحمت های شما را بکنم. اگر خطایی از من دیده اید مرا
ببخشید و حلال کنید و شما ای خواهران و برادرانم، مرا حلال کنید هرچند که
بسیار بدی از من سرزد. مادرم، در مرگ من ناراحت مباش و ناراحتی مکن و صبور
باش چون خداوند صابران را دوست دارد. انسان صابر پیش خداوند خیلی اجر دارد.
انسان روزی به دنیا می آید و روزی هم از دنیا می رود. پس چه بهتر که با
تقدیم جان خود، بهشت جاودانه را خریداری کند و چه بهتر از رضایت خداوند.
خلاصه اینکه انسان رفتنی است و کسی ماندنی نیست پس چه بهتر آنکه خود بسوی
مرگ در راه خدا برود. مادرم، فرزند امانتی است نزد شما پس خوب است امانتی
که پیش شماست آنرا در اولین فرصت به بهترین وجه آن به صاحب آن که همان
خداوند است تحویل دهید.
مادر
جان، می خواهم همچون زینب (ع) باشی که غم رفتن برادر و پدر و کلیه مردان
اقوام را تحمل کرد. همچون او که جلو رویش سر برادرش امام حسین (ع) را از
بدنش جدا کردند به گلوی طفل شش ماهه پسر برادرش تیر زدند و طفل وی را از او
گرفته و 72 تن از بهترین یارانش را از دست داد. ولی صبر کرد و زینب بودنش
نیز بخاطر صبرش بود.می
خواهم همچون مادر وهب باشی که وقتی سر فرزندش را بریدند و به طرف او
انداختند او را بوسید و به طرف دشمن انداخت و گفت من چیزی را که در راه خدا
داده ام هرگز پس نخواهم گرفت.مادر بدان نزد خدا اجری عظیم
خواهی داشت اگر شهادت نصیبم شد یا اگر مفقود الاثر یا مفقود الجسد شدم بیاد
هزاران مفقود بیفتید و برای آان گریه کنید، اگر سر نداشتم به یاد عاشورای
امام حسین (ع) بیفتید و برای او و یارانش گریه کنید، اگر دست های من قطع شد
به یاد حضرت ابوالفضل باشید و برای آنان گریه کنید و اگر شهید شدم من را
در کنار دیگر شهدا دفن کنید.
آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تاشهیدشوم.ای جوانان نکند در رختخواب بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد، ای
جوانان نکند در غفلت بمیرید که امام علی (ع) در محراب عبادت شهید شد.ای
جوانان، مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین (ع) در راه حسین و
با هدف شهید شد.ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگیری
نمائید که فردا در محضر او نمی توانید جواب حضرت زینب سلام الله علیها را
بدهید که تحمل 72 تن شهید را نمود. برادران و خواهران استغفار را از یاد
نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید، در
راه او قدم بردارید. هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از
روحانیت متعهد جدا نکنند، اگر چنین کنند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر
قدرتهاست. در جبهه حضور خود را ثابت نگه دارید و در امام بیندیشید و سعی
کنید عظمت او را دریابید و تسلیم او باشید و صداقت و اخلاص خود را حفظ
نمایید و اگر فیض شهادت نصیبم شد آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و
به ولایت او اعتقاد ندارند، بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نگردند اما
باشد که دماء شهدا نیز آنها را متحول کند و به رحمت اللهی نزدیکشان گرداند.
سلام
مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید که تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خونم
سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. با خداوند پیمان می بندم که در تمام
عاشوراها و کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر اورا خالی نکم تا
موقعیکه پرچم سرخ حسینی در تمام جهان طنین افکند و همه احکام اسلامی در زیر
پرچم امام زمان (عج) به اجرا درآید. و کلام آخر اینکه از قول من از کلیه
دوستانم و رفقایم حلالیت بطلبید و از آنان بخواهید که مرا حلال نمایند. از
همه فامیل های عزیزم می خواهم که اگر بدی در حق آنها کردم از سر تقصیرات من
بگذرند و مرا حلال کنند.
والسلام
به امید پیروزی رزمندگان اسلام
سید احسان مسعودی علوی 1364/11/17
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی با شهدا زندگی نامه ,
زندگی نامه م--ی ,
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه م--ی ,
:: برچسبها:
شهدای علوی ,
شهدای روستای علوی ,
وصیت نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 894
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5