آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

نام پدر:مراد علیشهید عباسعلی نارنجی

تاریخ تولد:1315/12/29

محل تولد:اسلام آباد غرب

تاریخ شهادت:1360/11/18

محل شهادت:تنگه چزابه

محل دفن:بهشت فضل نیشابور

 

... با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب ، امام خمینی و با درود و سلام به روان

شهداي حق و آزادي .

من وصیتمی کنم به کلی برادران سپاه و بسیج که با تمام وجود و با عشق به الله

در راه به ثمر رسیدن این انقلاب عظیم الهی تلاش کنند و از ایثار و خودگذشتگی

نهراسید زیرا که پشتیبان مستضعفین جهان ، الله است و از برادران بسیج مسجد

رضا(ع) می خواهم که مسجد را خالی نگذارند زیرا که در همین مساجد بود که پایۀ

این انقلابعظیم الهی بنیان گرفت.

و خواهشدیگرم از مادر و خواهر و همسرم این است که براي من گریه نکنند

چرا چون شهادتسعادتاست.

... آرزوي من این بود که در جهاد فی سبیل الله شرکت کنم و اگر لایق بودم

شهید شوم . مؤمن باید از شهادت در راه خدا نهراسد و با تمام وجود ، آن را در

آغوش بگیرد .

انّا لله و انّا الیه راجعون



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه م--ی , وصیت نامه م--ی ,
:: برچسب‌ها: شهدای اسلام آباد غرب , شهدای نیشابور , تنگه چزابه , وصیت نامه , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1396
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 23
تاريخ انتشار : جمعه 25 مهر 1393 | نظرات (3)
نوشته شده توسط : محسن

نام پدر:حسنشهيد حسین قدمیاري

تاریخ تولد:1364/6/20

محل تولد:خرو علیا

تاریخ شهادت:1365/6/10

محل شهادت:حاج عمران

محل دفن:روستاي خرو علیا


وصیت نامه:


قال رسول الله(ص) : فوق کل بر برحتی یقتل الرجل فی سبیل الله فلیسفوق بر

با سلام و درود به روان پاک شهدای اسلام از هابیل تا ایران و سلام به جان

نثاران راه خدا ، راه عدالت و تقوی و سلام بر قلب عاشقان راه خدا ، حضرت امام

خمینی روح خدا .

پروردگارا ! شکر تو را که مرا در زمانی قرار دادی تا بتوانم دینم را و رهبرم

را بشناسم و به عبودیت تو نزدیک تر شوم . بار الها ! تو را سپاس بر این که بر

این بندة حقیر منت گزاردی و توفیق جهاد در راهت را به من ارزانی داشتی .

خداوندا ! بنده ای پرگناهم ، از درگاه غفار تو طلب آمرزش می نمایم .

ای امت شهیدپرور اسلامی ! پرخروش علیه ستم بشورید . لحظه ای در راه

اعتلای کلمة توحید ننشینید . در راستای خط امام ، این خط کوی اسلامی با

ایثار خون حرکت کنید و با هوشیاری تمام حافظ دستاوردهای این انقلاب که

بشارت جهانی شدن حکومت اسلامی را می دهد باشید . بدانید که بزرگ ترین

گناه ، کوتاهی کردن در به ثمر رسیدن آمال و آروزی شهیدان می باشد و سخن

کوتاه کنم ، خلاصة کلام ، فیضی را که امروز خداوند ما را از او بهره مند کرده

یعنی رهبری صحیح و خردمندانة حضرت امام را از دست ندهید و در پایان

می خواهم از کسانی که به گردن اینجانب حق داشته اند مرا به بزرگی خود

ببخشند و برایم طلب حق از درگاه خداوند متعال بنمایند .

و اما به خانواده ام ، پدرم ، پدر عزیزم ، پدری که مدت ١٨ سال راهنمای

زندگی من بوده اید و برایم زحمت ها کشیده اید و من چیزی نبودم بجز

دردسر ، امیدوارم سلام مرا پذیرا باشید و مرا به بزرگی خود ببخشید و

برایم طلب عفو از درگاه خداوند متعال بنمایید .

در پایان خدمت مادر عزیزم سلام . امیدوارم که این سلام مرا که از اعماق

قلبم سرچشمه می گیرد پذیرا باشی . مادر عزیزم ! امیدوارم که مرا ببخشید

خدمت برادران عزیزم یک به یک سلام می رسانم و امیدوارم که این

سلام مرا پذیرا باشید و در این مدت اگر از برادر خود حسین ناراحتی دیده

اید مرا به بزرگی خود ببخشید .

آن که همیشه در فکر شما بود حسین قدمیاری



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه ع--ل , وصیت نامه ع--ل ,
:: برچسب‌ها: حاج عمران , شهدای خرو علیا , شهدای نیشابور , وصیت نامه , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1136
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : پنجشنبه 24 مهر 1393 | نظرات (2)
نوشته شده توسط : محسن

نام پدر:حسینشهید علیرضا نعمانی مقدم

تاریخ تولد:1345/7/19

محل تولد:آمل

تاریخ شهادت:1362/5/18

محل شهادت:مهران

محل دفن:بهشت فضل نیشابور

 

وصیت نامه

 

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه

الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون

با درود به رهبرکبیر انقلاب وبا سلام بهشهدايگلگون کفن از هابیل تا حسین (ع)

و از حسین(ع) تا شهداي این برهه از انقلاب . شهدایی که به نداي هل من ناصر

ینصرنی حسین (ع) پاسخ مثبت دادند و ما هم که عازم جبهه هستیم امیدواریم کاري

را بکنیم که حسین (ع) در چند صد سال پیشکرد .

و حالا می خواهم به همۀ همکیشان و هم مسلکان خود وصیت کنم من به

آرزوي خود رسیدم اما به مادر و برادر و خواهرانم بگویید به هیچ وجه گریه نکنند و

اگر توانستید براي من بخندید و حتّی جشن بگیرید چون من خوشبخت شدم و از

دام این دنیایی که همه جایش ظلم و ستم می باشد رهایی یافتم . براي خدا

شکرگزاري کنید چون که من از اما محسین (ع) و فرزندانش والاتر نیستم که آنها

جان عزیز خودشان را در راه اسلام دادند ، ما هم وظیفه داریم خون آنها را زنده نگاه

داشته و راه آنها را ادامه دهیم و در این برهه از زمان ، اسلام احتیاج به خون دارد و

ما باید با خون خود ریشه هاي اسلام را آبیاري کنیم که درخت اسلام سبز و خرّم

شود و نخشکد .

من گفتۀ خدا را به جا آوردم (قتلوا فی سبیل الله) ، برایم نگویید که ناکام بوده .

به مادرم بگویید صبر و شکیبایی داشته باشد . او برایم خیلی زحمت کشید . او هم

پدر بود و هم مادر . چه کنم اسلام در خطر استو اسلام واجبتر استو وقتی که

خبر شهادت برادرم محمود به تو رسید اي مادر ! تو گفتی براي چه گریه کنم ؛ براي

اسلام رفته . وقتی که خبر شهادت من به تو رسید باز هم سخت باش چرا که دشمن

شاد می شود و از تو می خواهم که برادر بزرگم که شهید شده و من هم که شهید

شدم از دو برادرم دریغ نکنی و آنها را هم براي اسلام فدا کنی . مادر در جلوي

منافقین بایست ؛ به حرف منافقان گوش نکنید چون که خداوند می فرماید ان

المنافقین لکاذبون . منافقان کاذب و دروغگو هستند .

من در زندگی دو آرزو داشتم یکی شهادت و دیگري خدمت در سپاه که به

اولین آرزویم رسیدم . مادر گریه نکنید ؛ من از تو نبودم ، از اسلام بودم ، از آن ...

ملّت و به خاطر اینها جان دادم . من به آرزوي خود رسیدم که شهادت بود . من و

برادرم، دو شهید از یکخانواده هستیم و امیدواریم که برادرانم راه ما را ادامه دهند.

مادر و برادر و خواهرانم ! شما را به خدا می سپارم .

به امید پیروزي اسلام بر کفر جهانی

والسلام

علیرضا نعمانی مقدم



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه م--ی , وصیت نامه م--ی ,
:: برچسب‌ها: شهدای آمل , شهدای نیشابور , مهران , وصیت نامه , زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1196
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : پنجشنبه 24 مهر 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

كريم اندرابي در كردستان مجروح شد.

قرار بود بعد از عمليات به مرخصي بيايد من به ايشان زنگ زدم و گفتم:

شما هيچ وقت بد قولي نمي كرديد. ايشان فرمودند:

چون مجروح شده بودم و مي دانستم مادر و پدرم مريض هستند گفتم:

اگر بيايم و اين حال من را ببينند حالشان بدتر مي شود

قول داد هر وقت مجروحيش خوب شد به مرخصي می آيد و بعد از 15 روز وقتي كه دو پايش مجروح شده بود بازگشت.

گوينده :فاطمه حاجي بيگو



:: برچسب‌ها: شهید اندرابی , شهدای میمک , شهدای نیشابور , خاطرات ,
:: بازديد از اين مطلب : 864
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 6
تاريخ انتشار : دوشنبه 17 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

نام پدر:حبيب الله

محل تولد:شهرستان نيشابور

تاريخ تولد:10/09/33

تاريخ شهادت :28/07/63

محل شهادت :ميمک

منطقه :عاشورا

مسؤليت :فرمانده گردان

عضويت : كادر

يگان:لشكر 5 نصر

گلزار :بهشت فضل



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهدای میمک , شهدای مشهد , فرماندهان شهید , شهدای نیشابور ,
:: بازديد از اين مطلب : 1004
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 7
|
مجموع امتياز : 16
تاريخ انتشار : شنبه 15 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

«در عمليات عاشورا - ميمك - گردان ثارالله در نيمه هاي شب به ستون و با استفاده از اصل غافلگيري به سمت دشمن حركت مي كرد .

شهيد كريم اندرابي فرماندة گردان به همراه تعدادي از بچه هاي اطلاعات عمليات چند قدمي جلوتر از گردان حركت مي كرد نزديك خاكريز دشمن بوديم كه دشمن متوجه حضور ما شد و با تير بار و خمپارة 60 شليك مي كرد ،

يك گلولة خمپاره در كنار شهيد اندرابي به زمين خورد و ايشان به سختي سرپا ايستاد .

در حاليكه افرادي كه جلوي ستون بودند ، اغلب متوجه نشدند كه ايشان مجروح شده است .

شهيد اندرابي با تمام قدرت طوري خودش را ايستاده نگه داشت كه گويي هيچ اتفاقي نيفتاده ،

خيلي اصرار داشت كه گردان را سريعتر به هدف برسانيم .

اكثر رزمندگان گردان ثارالله متوجه مجروحيت شهيد اندرابي نشدند تا اينكه كل گردان به هدف رسيدند و شهيد كريم اندرابي پس از خونريزي زياد كه او را بي رمق كرده بود ، به زمين افتاد و به شهادت رسيد .»

گوينده :امان اله حامدي فر



:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات ,
:: برچسب‌ها: شهید اندرابی , خاطرات , شهدای میمک , شهدای نیشابور ,
:: بازديد از اين مطلب : 1103
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : جمعه 14 شهریور 1393 | نظرات (3)
نوشته شده توسط : محسن
شهید علیرضا عصمتی
احب الزمان ، ولی عصر (عج) و منجی عالم بشریت ودرود فراوان به رهبر کبیر انقلاب و سلام و درود فراوان بر شما عزیزان پشت جبهه که هوشیارانه در سنگر پشت جبهه مبارزه می کنید و هرگز نمی گذارید که ضد
انقلاب در درونتان رخنه کند و سلام فراوان بر شما عزیزان محصل که با درس
خواندن خویش تداوم بخش خون این شهیدان هستید و سلام بر شما اي مادرم که
فرزندتان را براي یاري قرآن و اسلام به جبهۀ نبرد حق علیه باطل فرستادید
از شما مردم همیشه در

صحنه می خواهم که امام امت را تنها نگذارید....





:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ع--ل , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ع--ل , عملیات عاشورا ,
:: برچسب‌ها: شهیدعلیرضا عصمتی , عملیات عاشورا , روستای دهنو , شهدای روستای دهنو , شهدای نیشابور ,
:: بازديد از اين مطلب : 1068
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : شنبه 21 اردیبهشت 1392 | نظرات (0)
پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت