آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

ابوالفضل جان! نمي دانم آن چند روز اول، در جبهه چه ديدي که ديگر مرغ روحت طاقت تنگي قفس تن را نداشت.

خدا در جبهه با تو چه کرده بود که اينگونه نداي وليت را لبيک گفتي و به ديار دوست شتافتي ؟
مگر آن شب ها که از همه چيز و همه کس بريده بودي در نماز شب هايت چه نشانت دادند؟

ابوالفضل جان! چگونه توانستي پسر كوچك و نور چشمت را رها کني و او را به چشمان خيس و به راه مانده مادرش بسپاري...

ابوالفضل جان ديگر آيا مشغوليت‌هايت تمام شده بود که آماده و فارغ بال راهي سفر شهادت شدي؟

خوشا به حالت كه از بند اين تعلقاتي كه ما اكنون پس از شهدا دچار آن گشته‌ايم رها شدي و به سوي دوست پر گشودي...

خوشا به حالت

مصاحبه در مورد شهيد ابوالفضل ظهرابي

وقتي به او گفتم از شهدا برايم بگو مثل اينکه فقط از جبهه و جنگ يک خاطره بيشتر نداشته باشد و تنها يک نفر را آنجا ديده باشد گفت: من از عمو ابوالفضل خاطره‌هاي خوبي دارم. گويي احساس مي‌کرد خيلي از او عقب مانده که اينگونه با حسرت از او سخن مي‌گفت؛

با لحن آرامي گفت: عمو ابوالفضل اول که جنگ شروع شده بود تا مدتي به خاطر مشغوليتي که داشت مثل اينکه نسبت به جبهه و جنگ بي‌اهميت بود وقتي به جبهه آمد چند روز که گذشت گفت شما مديون من هستيد که نگفتيد جبهه اينقدر خوبه و من اين را نمي‌دانستم و تا حالا من نيامده‌ام به جبهه!
مدتي كه گذشت طوري شده بود که وقتي مرخصي مي‌دادند به زور او را به مرخصي مي آوردند وقتي هم مي‌آمد دو سه روز که مي‌گذشت مي‌ديديم خودش تنها برگشته جبهه .

مي‌گفت نماز شبش ترک نمي‌شد. هميشه شب صداي گريه‌ها و ناله‌هايش به گوشمان مي‌رسيد. به مسايل ديني خيلي اهميت مي‌داد هميشه درباره آنها از روحانيون سوال مي‌کرد .

 دفعه آخر که وقتي به مرخصي آمد يک پسر خدا به او داده بود. ما گفتيم حالا شايد به خاطر اين بچه تا آخر مرخصي‌اش بماند، اتفاقاً از همه مرخصي‌ها کمتر ماند و زودتر به جبهه برگشت. همان دفعه بعد از عمليات والفجر هشت در جزيره مجنون به فيض شهادت نايل گرديد.

برای مطالعه وصیت نامه شهید به ادامه مطلب رجوع کنید....




:: موضوعات مرتبط: خاطرات ودلنوشته ها , خاطرات , دل نوشته , آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه ز--ظ , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه ز--ظ ,
:: برچسب‌ها: شهدای محلات , شهدای ورین , وصیت شهدا , درد ودل خانواده شهدا , وصیت نامه شهدا , زندگی نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1258
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : جمعه 14 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

شهید یدالله مطهری نژادشهید یدالله مطهری فرزند رجبعلیدر تاریخ 12/7/1342 در تهران دیده به جهان گشود .

خانواده اش بسیار مذهبی بودندکه این مطلب او را براین

داشت تا در چنین محیطی بیشتر پایبند به ارزشهای دینی , اخلاقی و اسلامی باشد

. شهید بعد از دوران کودکی مقاطع تحصیلی را پشت سر گذاشت در دوران دبیرستان

بود که انقلاب اسلامی ایران به اوج خود رسیده بود .او با حضور در تشکلات مذهبی

انقلابی سعی وتلاش وافری در جهت پیروزی انقلاب داشت .

چند سال بعد از پیروزی انقلاببه همراه خانواده اش به دامغان آمدندودر روستای

سید آباد ساکن شدند. پدر خانواده به شغل شریف کشاورزی اشتغال داشت .این

در حالی بود که استکبار جهانی به پیشتازیرژیم بعثی عراق به میهن اسلامی

تجاوز همه جانبه را آغاز کرده بود .وبرای رسیدن اهداف پلیدش از هیچ جنایتی

کوتاهی نمی کرد.واز طرف دیگر دستمنافیقن ودیگر گروهکهای فریب خورده

ودست نشانده استکبا ر در داخل ایران خصوصا " کردستان هر روز جنایتی می

آفریدند اما جوانان غیرتمند ایران اسلامی با نثار خون خودنمی گذاشتندتا اینها

به اهداف پلیدشان برسند .


یدالله همچون سایر جوانان این مرز بوم , طاقت نداشت

این همه جنایات راببیند لذا لباس رزم پوشید وبعد دیدن آموزش نظامی راهی جبهه

شد ابتداء رویاروی با منافقین در کردستان را تجربه کرد و بعد از گذشت سه ماه به

دامغان باز گشت اما حضور جوانان پاک وجو معنوی جبهه واحساس تکلیف دگر بار

او را بر آن داشت تا راهی جبهه شود این بار قرعه به جبهه جنوب افتاد وحضور در

عملیات بزرگ وپیروزمند محرم.


سرانجام روح پر تلاتم این دلاور بسیجی را یارای ماندن در دنیای فانی نداشت ودر

سحرگاه 11/8/1361در حین عملیات محرم در منطقه عین خوش به لقاء یار پیوست

.پیکر پاک این دلا ور بسیجی بعد ازتشیع با شکوه در فردوس رضا دامغان در جوار

سایر شهیدان مدفون گردید .

چند سال بعدبرادر شهیدیدالله , ابراهیم پرچم به زمین افتاده برادرش را برداشت

وراهی جبهه شد وبشهادت رسیدتا تائیدی باشد بر حقانیت راه برادر شهیدش ..

روحش شاد وراهش پررهرو باد



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه م--ی ,
:: برچسب‌ها: شهدای دامغان , وصیت شهدا , زندگی نامه شهدا , شهدای سید آیاد ,
:: بازديد از اين مطلب : 966
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : سه شنبه 11 شهریور 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

کسانی که در راه خدا پیکار کردند آن ها را هدایت می کنیم و راه و روش خود را به آنان نشان می دهیم.

اسلام چیزی است که همه ما باید فدای آن بشویم. پیغمبر هم فدای اسلام شد. سید الشهدا هم فدای اسلام شد (امام خمینی).


آری، کسانی که قصد و نیت جهاد در راه خدا با دشمنان اسلام را دارند، زنگار پلیدی ها و زشتی ها از قلبشان زدوده می شود و نور خدا به قلبشان تابیده و قلبشان جایگاه خدا می شود و آن هنگام است که با قلب های پاک و ایمانی راسخ و گام های استوار پا به عرصه نبرد گذاشته و با دشمنان اسلام مبارزه می کنند و از حقانیت و حیثیت و شرف اسلام دفاع می کنند و در راه اسلام شهید می شوند...........






:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه چ--ر ,
:: برچسب‌ها: شهدای دانشجو , شهدای دانشگاه , شهدای فرهنگی , وصیت شهدا , دانشگاه اصفهان , شهداي دانشجو ,
:: بازديد از اين مطلب : 894
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : جمعه 07 شهریور 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن
موضوع اسلامموضوع (اسلام)


:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: وصیت نامه شهید یعقوب آرامش , یعقوب آرامش , وصیت شهدا , وصیت شهدا استان هرمزگان ,
:: بازديد از اين مطلب : 1054
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : یکشنبه 03 آذر 1392 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : rahroo

شهید علیرضا مظاهریان

"این وصیت نامه ها انسان را می‌لرزاند و بیدار می کند." امام خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

"من طلبنی وجدنی  و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته ومن قتلته فعلی دیته و من دیته فان دیته "

" آنکس که مرا طلب کند می‌یابد  آنکس که برا یافت میشناسد ، آنکس که مرا شناخت دوستم می‌دارد، آنکس که دوستم داشت به من عشق می‌ورزد، آنکس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می‌ورزم، آنکس که به او عشق ورزیدم او را می‌کشم، آنکس که من بکشم خونبهایش بر من واجب است، آنکس که خونبهایش برمن واجب است خودم خونبهایش هستم" حدیث قدسی

سلامی گرم به پدر و مادر عزیزم و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، این پیر جماران، امام خمینی و تمام دوستان و آشنایان.

خدا را سپاس می کنم که در چنین کشور این خانواده را به وجود آورد. 

خدایا تو چگونه زیستن و چگونه مردن را به من آموختی . 

پدر و مادر عزیزم میدانم  که برای من زحمت فراوان کشیده اید و رنج برده اید هرگز زحمات شما را فراموش نمی کنم و دست شما را از دور از این سنگر می بوسم .پدرم به هم سنگری هایم بگو بهترین روزهای عمرم وقتی بود که با آنها بودم و همیشه به یاد آن شبهای باارزش هستم.هرگز فراموشتان نمیکنم. ای پیام رسانان خون شهدا و ای کسانی که رسالت زینبی دارید پیام تمامی شهیدان را به گوش جهانیان برسانید و پیام ما را به رنجبران و زحمتکشان برسانید .خداوندا مرا به آرزویم که شهادت است برسان شهادت این آخرین هدفها و تکامل انسان . برادرها تنها از امام اطاعت کنید و از اختلافات بپرهیزید و دیگران را به وحدت دعوت کنید .برادرها و خواهرها صدای هل من ناصرا ینصرنی سیدالشهدا حسین(ع) از آن سوی کوه های غرب و صحرای کربلا به گوش می رسد هنوز این رهروان و این دریا خون می خواهد و از شما طلب می کند و قلب عاشقان که خدایش توفیق دهد و با خلوصی پاک و نیتی که تنها و تنها برای خدا باشد این را بپیماید و قفس تنگ و تاریک تن را بشکند. در ضمن شما گروهک های ضد اسلام و ضد انقلاب تا دیر نشده از سر راه این امت دور شوید و گرنه سیل خروشان حزب ا... شماگنداب های متعفن را از سر راه برخواهد داشت.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته 

علیرضا مظاهریان



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه م--ی , شهدای شهر طالخونچه ,
:: برچسب‌ها: شهید مظاهریان , وصیت شهدا , شهدای طالخونچه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1084
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 10
تاريخ انتشار : چهارشنبه 29 آبان 1392 | نظرات (0)
پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت