زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 12:34 قبل از ظهر
تعداد بازدید 2305
|
نویسنده |
پیام |
rahroo
ارسالها : 43
عضویت: 11 /2 /1392
محل زندگی: مبارکه
تشکرها : 24
تشکر شده : 19
|
توصیه ایی از شهید احمدی روشن
ظهور به هر حال اتفاق می افتد..
اما آن چیزی که مهم است
این است که ما در چه جایگاهی نسبت به آن قرار داریم..
جوان نخبه ی ایرانی
شهید مصطفی احمدی روشن
|
|
یکشنبه 27 مرداد 1392 - 12:58 |
|
تشکر شده: |
|
|
rahroo
ارسالها : 43
عضویت: 11 /2 /1392
محل زندگی: مبارکه
تشکرها : 24
تشکر شده : 19
|
پاسخ : 1 RE توصیه ایی از شهید احمدی روشن
آری جوانکم .... تو هم افراطی ...!!!
تو هم افراطی بودی که برای خرمشهری که با زادگاهت صدها کیلومتر فاصله داشت جانت را گذاشتی تا اینگونه با دست هایی بسته شهیدت کنند ... !!
مگر نشیده بودی که میگفت : آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است***با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا!
شاید هم شنیده بودی و اینگونه پاسخ داده بودی ..خرمشهر از دست برود اهواز را داده ایم ، اهواز را بدهیم تهران هم سقوط میکند اما خرمشهر بماند اهواز و تهران میمانند. یا شاید گفته بودی مدارا با دشمنی که بی وقفه بر تو میتازد بسان گوسفندیست که در وقت حمله گرگ خود سریعتر به آغوش گرگ میرود تا هرچه زودتر دریده شود و تمام ...!!! اما انسان با گوسفند فرق دارد.ندارد؟
|
|
یکشنبه 27 مرداد 1392 - 13:00 |
|
rahroo
ارسالها : 43
عضویت: 11 /2 /1392
محل زندگی: مبارکه
تشکرها : 24
تشکر شده : 19
|
پاسخ : 2 RE
همه چیز را گذاشت و رفتــــــــــــ
حتی نامش را
در ازای آن خدا آبرویش بخشید ….
برگشت
این بار جبهه دیگری را انتخاب کرده بود
(*دانشگاه*)…این بار همان آبرو را هم گذاشت وسط
امروز دانشگاه از همان آبرویش پیش خدا از شر فتنـــــه ها بیمه شده
گمنامش می خوانند اما…..
اما او فرزنـــــد روح الله ست …
عاشـــــق زهــــــــــــرا(س) …
نام و نشان از این بالاتر سراغ داری ؟!
|
|
دوشنبه 13 آبان 1392 - 12:39 |
|
rahroo
ارسالها : 43
عضویت: 11 /2 /1392
محل زندگی: مبارکه
تشکرها : 24
تشکر شده : 19
|
پاسخ : 3 RE
گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است،
اگر نه همه اجرها در گمنامی است.
شهید آوینی
|
|
پنجشنبه 16 آبان 1392 - 20:16 |
|
sedre
ارسالها : 7
عضویت: 21 /4 /1391
تشکر شده : 2
|
پاسخ : 4 RE مناجات غم انگیز شهید چمران
خدایا خسته و واماندهام، دیگر رمقی ندارم، صبر و حوصلهام پایان یافته، زندگی در نظرم سخت و ملالت بار است؛ میخواهم از همه فرار کنم.
میخواهم به کنج عزلت بگریزم.آه دلم گرفته.
زیر بار فشار خرد شدهام.خدایا به سوی تو میآیم و از تو کمک میخواهم، جز تو دادرس و پناهگاهی ندارم. بگذار فقط تو بدانی، فقط تو از ضمیر من آگاه باشی.
اشک دیدگان خود را به تو تسلیم میکنم.خدایا کمکم کن.
ماه هاست که کمتر سوی تو آمده ام.بیشتر وقتم صرف دیگران شده.خدایا عفوم کن.
از علم و دانش، کار و کوشش، دنیا و مافیها،معلم و مدرسه،زمین و آسمان،و البته دوستان؛ خسته و سیر شدهام.خدایا خوش دارم مدتی در گوشه خلوتی فقط با تو بگذرانم. فقط اشک بریزم، فقط ناله کنم و فشارها و عقدههای درونیام را فقط به تو بگویم.
ای غم،ای دوست قدیمی من،سلام بر تو،بیا که دلم به خاطرت می تپد.ای خدای بزرگ! معنی زندگی را نمیفهمم. چیزهایی که برای دیگران لذت بخش است، مرا خسته میکند. اصلا دلم از همه چیز سیر شده است. حتی از خوشی و لذت متنفرم. چیزهایی که دیگران به دنبال آن میدوند، من از آن میگریزم.فقط یک فرشته آسمانی است که همیشه بر قلب و جان من سایه میافکند. هیچگاه مرا خسته نمیکند. فقط یک دوست قدیمی است که از اول عمر با او آشنا شدهام و هنوز از مجالست با او لذت میبرم. فقط یک شربت شیرین، یک نور و یک نغمه دلنواز وجود دارد که برای همیشه مفرح است و آن دوست قدیمی من غم است.منبع: کتاب "مرگ از من فرار می کند" صفحه۳۶
|
|
چهارشنبه 29 آبان 1392 - 10:07 |
|
rahroo
ارسالها : 43
عضویت: 11 /2 /1392
محل زندگی: مبارکه
تشکرها : 24
تشکر شده : 19
|
پاسخ : 5 RE توصیه ایی از شهید احمدی روشن
اوایل جنگ بود . در جلسه ای بنی صدر بدون « بسم الله » شروع کرد به حرف زدن ، نوبت که به صیاد رسید به نشانه ی اعتراض به بنی صدر که آن زمان فرماده کل قوا بود ، گفت :« من در جلسه ای که اولین سخنرانش بی آنکه نامی از خدا ببرد ، حرف بزند ، هیچ سخنی نمی گویم »
.
.
.
.
.
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
|
|
دوشنبه 07 بهمن 1392 - 21:58 |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.