آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

وصيت شهدا

"هركس دير برسد باخته است"

شهيد عبدالواحد نصيرپور در سال 1345 در شهرستان مرودشت ديده به جهان گشود و در دامان و آغوشي زلال تر از آب و آيينه پرورش يافت.

هنوز بيش از چند بهار از عمر بابركتش نمي گذشت كه پا به پاي خانواده به شيراز مهاجرت كرد و دوران پرخاطره كودكي را در جوار بارگاه ملكوتي شاهچراغ گذرانيد. در هفت سالگي راهي دبستان شد و پس از گذراندن موفقيت آميز مقطع ابتدايي و راهنمايي در دبيرستان ابوذر شيراز مشغول به تحصيل گرديد. دوران تحصيل او با حركات توفنده انقلابي امت شهيدپرور مصادف بود و شهيد نصيرپور با وجود سن كم در بسياري از فعاليت هاي ضد رژيم شركت كرد.

جنگ تحميلي در وجود نوراني شهيد شور و شوقي آتشين افروخت و او كه تا يك سال پس از شروع جنگ به علت سن كم از حضور در جبهه محروم بود، نهايتا در سال 1360 و در سن 15 سالگي به عنوان يك بسيجي قهرمان راهي عرصه هاي خون و شهادت گرديد. وي در چندين عمليات شركت كرد و زخم فراق را با زخم گلوله هاي آتشين درآميخت و استواري و از خودگذشتگي را با تحمل جراحت تير و تركش دشمن به تصوير كشيد. حجب و حيا، تواضع و فروتني و اخلاص از سيماي سراسر نور او جلوه گر و ارادت به خاندان اهل بيت عصمت و طهارت در رگ و جانش آميخته بود و به سرور شهيدان آقا اباعبدالله (ع) و علمدار كربلايي او ارادت خاص داشت چنان كه خطاب به دوستان خود مي فرمود: "از خدا مي خواهم كه دستهايم چون ابوالفضل العباس قطع شود و بدنم سه روز همچون آقا اباعبدالله در آفتاب بماند". و تقدير آسماني او نيز چنين بود.

در آستانه بهار 1367 كوه هاي خرمال، گلرنگ از شقايق هاي نودميده اي شد كه فرياد سرخ صدها شهيد به خون خفته را به گوش آسمان رساندند.

شهيد نصيرپور در 29 اسفند 1366 آخرين زخم نياز را بر جان پذيرفت و كبوترانه در بي نهايت آسمان به پرواز درآمد.

پيكر مطهر اين سردار شهيد سه روز پس از شهادت به پشت جبهه انتقال يافت و در يازده فروردين 1367 بر دستهاي قدرشناس امت شهيدپرور شيراز تشييع و در جوار ساير همرزمانش به خاك سپرده شد.

شهيد نصيرپور علاوه بر مسئوليت هايي كه در حفاظت فرودگاه شيراز به عهده داشت، در مدت زمان حضور در جبهه با عنوان فرمانده گردان در بسياري از عمليات ها از جمله فتح المبين، محرم، كربلاي 1، 2، 3، 4، 5 و والفجر10 در غرب و جنوب حضوري فعال داشت و امروز از آن همه مردي و مردانگي برگهاي خونيني به يادگار مانده است كه كلام عارفانه او را به زيبايي تمام در خود جاي داده است.


وصيت نامه :


دوستان، آشنايان و برادران! ... بياييد براي يك بار هم كه شده با خود بيانديشيد كه: "از كجا آمده ام آمدنم بهر چه بود". هر كس كه انسانيت را يافت، زندگي كرده است. خدا نكند كه وقت زندگي كردن تمام شده باشد (مرگمان رسيده باشد) و معني زندگي را نيافته باشيم. در همه امور (سياست، ديانت، احكام و ...) پيرو رهبر باشيد. چيزي بگوييد كه امام مي گويد و راهي برويد كه امام مي رود.



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه م--ی , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه م--ی , عملیات کربلای 1 ,
:: برچسب‌ها: شهداي كربلاي يك , كربلا , شهيد , وصيت , زندگي نامه , شهيدان , اصفهان , خراسان , مشهد , قم , خوزستان , شيراز , شهداي شيراز ,
:: بازديد از اين مطلب : 966
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 | نظرات (0)
پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت