آخرين ارسال هاي انجمن
انجمن
نوشته شده توسط : محسن

حسین در عاشورای سال 1335 در خانه ای نسبتا متوسط در شهرستان اردکان به دنیا آمد. پدرش اهل روستای احمدآباد در نزدیکی اردکان است و مدتی در شهرستان یزد مشغول تحصیل علوم دینی بوده است. حسین در سن شش سالگی مادرش را که مبتلا به سرطان بود از دست داد.

در مهرماه سال 1354 وارد دانشگاه اصفهان شد و در رشته تاریخ مشغول به تحصیل شد. همراه با انقلاب و تظاهرات مردم، او نیز در دانشگاه و بیرون دانشگاه در تظاهرات و پخش اعلامیه های امام شرکت فعالی داشت و در یکی از این تظاهرات های خیابانی دستگیر شد و چهار ماه در زندان فلاورجان اصفهان به حبس محکوم شد. بعد از انقلاب در شهرستان شهر بابک، یکی از شهرهای استان کرمان به استخدام آموزش و پرورش درآمد و تاریخ تدریس می کرد. قبل از جنگ مدتی به پاوه رفت.

از او می پرسیدم عاقبت پیروزی با کیست؟ می گفت ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم. مگر ما راه سرورمان امام حسین(ع) را ادامه نمی دهیم؟ مگر یاران امام همه به شهادت نرسیدند، آیا آنها شکست خوردند؟ مگر طفل شیرخواره امام را ناجوانمردانه نکشتند، اما آیا امام حسین(ع) هرگز شکست خورد؟

به خواهرش گفت: خواهرم از شهادت من باکی نداشته باش که شهید قلب تاریخ است. اسلام با خون من و کسانی که راه شهادت را انتخاب کنند، آبیاری می شود. همیشه می گفت: دو چیز را سرلوحه اعمال و رفتار خود بدانید؛ اسلام و رهبری امام را.

آخرین سفر حسین نمودار آخرین لحظه های حیاتش بود، همه اش از شهادت و آخرت صحبت می کرد. می گفت دنیا چیزی نیست که بتوان به آن دل بست. خواهرش به او گفت: کی برمی گردی می خواهم دامادت کنم. در جواب گفت: این دفعه دیگر باید بروم ولی حرف کسی را بر زبان نیاور، چرا که معلوم نیست زنده برگردم. شاید شهید شدم، اگر زنده ماندم و بازگشتم از دامادی من حرف بزن، می خواهم زنی را انتخاب کنم که همفکر من باشد، با من به پاوه بیاید، اگر داماد شدم پدر پیرم را نیز با خود خواهم برد، چرا که او دیگر تاب تحمل دوری مرا ندارد و من نیز بر آن هستم تا جنگ هست و تا پیروزی حق کامل نشده در پاوه بمانم.

هر بار که به اردکان می رفت به بچه های خواهرش تعلیم جنگ می داد. او می گفت: من در کردستان کشته خواهم شد و از تو می خواهم فرزندان تو انتقام خون مرا بگیرند.

حسین در روز جمعه اولین روز ماه مبارک رمضان سال 1360 در کربلای پاوه و در رویارویی با مزدوران بعث عراق جام شهادت نوشید.



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با شهدا زندگی نامه , زندگی نامه الف--ج , آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي اردكان , شهداي يزد , وصيت شهدا , زندگي نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1063
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن

قال الحسین (ع): و ان کان دین محمد لم یستقم الا یقتلی فیما سوف خذینی.

اگر دین جدم محمد (ص) جز با کشته شدن من برپا نمی شود، پس ای شمشیرها مرا دریابید.

شهادت می دهم به وحدانیت خداوند بزرگ و پیامبرانش به خصوص حضرت محمد بن عبدا... (ص) و ائمه ی اطهار از حضرت علی (ع) گرفته تا قائم بر هم چیننده ی بساط ظلم و ستم و قائم به عدل همو که از جانب خدا شمشیر می کشد و گردن ظلم و فساد و کفر را می زند و شهادت می دهم به عدل خداوند که حتی موری را در زیر سنگ سیاهی در بیابان بی آب و علفی فراموش نمی کند و شهادت می دهم بر روز موعود همان روزی که همه به پا می خیزند و باید در دادگاه عدل و فضل الهی و در حضور کبریایی او جواب گوی اعمال باشند. نمی دانم چه بنویسم و از کجا که ظاهری از یک وصیت نامه را داشته باشد. هر چه فکر می کنم به خود می گویم باید سفارش کرد که تا کی ظلم و تا کی خیانت و جنایت و ناعدالتی و تا به کی این همه فساد باید در عالم باشد. همه جواب می دهند تا موقعی که حضرت مهدی (عج) شمشیر بکشد، ولی باز هم جای انتقاد است که آیا نباید زمینه را برای خنجر کشیدن او فراهم کنیم و آیا نباید از خود شروع بکنیم و خود را بسازیم. مگر رسم نیست وقتی که مهمانی می خواهد برای کسی وارد شود، قبل از آمدنش خانه را جارو و اتاق ها را تمیز می کنند. مگر رسم نیست بین مردم وقتی که یک حاجی می خواهد از مکه برگردد چراغانی می کنند و همه جا را مزین می کنند. مگر ما منکر این ها هستیم. حالا جای سؤال است که ما حاجی داریم که قرن هاست به سفر رفته و انگار بوی آمدنش می آید. آیا نباید در و دیوار خانه ی دل خود را مزین کنیم و آیا نباید صداقت ها و عدالت ها و رسم و رسوم های صدر اسلام را پیشه ی خود کنیم و آیا نباید به جای این همه کارهای نا به جا که نباید بکنیم بیاییم و هر آن چه را که مورد پذیرش و خشنودی خداوند بزرگ و ائمه ی اطهار می شود انجام دهیم.

... هم چنین از شما خواستارم که اگر از اینجانب اشتباهی دیده اید، به بزرگواری خود مرا عفو کنید و هم چنین از پدر و مادر عزیز و مهربان و محبوبم خواستارم که جدا مرا عفو کنند و حلال نمایند، زیرا که یقین دارم که در حق آن ها کم لطفی کرده ام و کوتاهی بسیار کردم. امیدوارم که مرا ببخشند، ان شاء ا... اگر شهید واقعی بودم در آن سرا حق آن ها را ادا می کنم و هم چنین از برادر و خواهرانم می خواهم که اینجانب را حلال کنند و پیام خونم را که این تنها و تنها حقی است که بر گردن شماست و ان شاء ا... ادا می کنید. ضمنا دعا به امام و رزمندگان و برادران خود را از یاد نبرید و در کارهایتان به امید خدا باشید و همیشه به او توکل کنید. خدا حافظ امام، ضمنا از برادر و خواهرانم حلالیت می طلبم و امیدوارم که مرا ببخشند و تا می توانند از پدر و مادر مواظبت کنند و آن ها را توصیه به صبر در راه خدا بکنند. خانواده ی عزیز، صبر در راه خدا را پیشه ی خود کنید که ان شاء ا... اجر عظیمی در ازاء این صبر نصیبتان می شود.

عالم همه خاک کربلا بایدمان     پیوسته به لب خدا خدا بایدمان

تا پاک شود زمین ز ابناء یزید    همواره حسین (ع) مقتدا بایدمان

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

حسین امینی هرندی



:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهيد هرندي , وصيت شهدا , وصيت نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 1211
|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 14
تاريخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

شكر پروردگاری را که به وسیله نائب امامش ما را از استبداد رهایی بخشید و از ذلت رهايی بخشید و ما را از منجلاب زندگی حیوانی آزاد کرد و به طرف الله رهبریمان كرد. هر موقعي كه آن زمان را به یاد می آورم شکر می کنم و از خدا مي خواهم که دیگر بار قلوب ما را به طرف شیطان متمایل نكند.

لا تزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه، انك انت الوهاب.

خدايا انقلاب ما را به انقلاب امام زمان متصل بگردان و رهبرمان را تا ظهور منجی بشریت حفظ و یاری کن.

امروز ما باید خودمان را در دریای مواج انسان هايی که به طرف الله ره می سپارند بیاندازیم، انسان هايی که برای خدا خالص شده اند و در پی خدا و امام راه افتاده اند و قدرتهای شرق و غرب را به لرزه درآورده اند بپا می خیزند و می گویند:

مرگ حق است،‌ چه خوب است که در راه خدا و در جهاد براي او باشد.

لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احياء عند ربهم یرزقون (سوره آل عمران آیه 168).

خدايا ما به ندای امام حسین در روز عاشورا پاسخ دادیم و جان خود را در طبق اخلاص نهادیم و در راهت شهید شدیم. خدايا از ما قبول کن و ما را با شهدای صدر اسلام محشور گردان.

 خدایا مردم ما را آگاه گردان و مطیع و فرمانبردار اماممان قرار ده.

خدایا مردم ما را متوجه دنیای دیگر کن که این زندگی را فقط محل عبور و محل رشد بیابند. خدایا رهبرمان را یاری کن.

خدايا تو را شکر می کنیم که این راه را به ما نشان دادی و از تو می خواهیم مردم ما را در شناخت راهت یاری کن.

در پایان از پدر و مادرم تشکر می کنم به خاطر زحماتی که برایم کشیدند. به خاطر بی خوابی ها و ... ناملایماتی که در راه بزرگ کردن من متحمل شدند از آن ها حلالیت می طلبم و به آن ها تبریک می گویم که امانتی را که در نزد آن ها بود به صاحبش بازگرداندند، در پایان از شما می خواهم که سایر فرزندان خود را به پیگری راه من سفارش کنید. من مقداری پول در بانک دارم آن را به حساب جنگ زدگان واریز کنید.

 والسلام علی من اتبع الهدی

30/3/60

فضل الله آقاباباگلی





:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي دانشجو , شهداي اصفهان , وصيت شهدا , شهداي دفاع مقدس ,
:: بازديد از اين مطلب : 1074
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
تاريخ انتشار : سه شنبه 13 خرداد 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محسن

لک الحمد أنت الحق و وعدک الحق و قولک الحق و لقاؤک الحق و الجنة حق و النار حق اللهم لک أسلمت و علیک توکلت و بک آمنت و ألیک أنبت و بک خاضمت و الیک حاکمت

بار الها، ستایش خاص توست و تو حقی و وعده تو حق است و کلام تو حق است و عزم تو حق است و بهشت حق و دوزخ حق است،

خدایا من تسلیم حکم توام و به تو ایمان آورده و بر تو توکل کرده ام و به واسطه تو با دشمن مبارزه کردم و قضاوت را به سوی تو می آورم.

بار الها، حمد و سپاس تو را که ما را از گرداب های هلاکت طاغوت به صراط مستقیم و حاکمیت احکامت رهنمون ساختی.

بار الها، حمد و سپاس تو را که بر بنده حقیر خویش عنایت نمودی و او را به راه شهدا رهنمون ساختی و تو را به خاطر همه نعمت هایت سپاس می گویم.

و اما بعد، اکنون که در این دار فانی دلیلی برای زنده بودن نیافتم جز آن که باشم تا دین تو و احکام تو سربلند باشد و گویا امروز این مقصود جز با دادن خونم میسر نیست.پس ای گلوله ها مرا دریابید.

بار الها، این امت را که دیر زمانی است در راه اعتلای کلمه توحید تلاش می کنند موفق بدار و دشمنانش را خوار و ذلیل بگردان و این امت را ثابت قدم و استوار در صراط مستقیم هدایت فرما.

بار الها، وجود پربرکت امام امت خمینی بت شکن را بر سر این امت مستدام بدار و مردم را قدردان وجود او بگردان.

اکنون که ما در زمان حساس و سرنوشت سازی واقع شده ایم و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی از سلاله پاک حسینی به پیروزی رسیده، بر ماست تا برای حفظ دستاوردهای انقلاب که اکنون مورد تجاوز استکبار جهانی در لباس رژیم بعث عراق متجلی شده، به پا خیزیم و در راه الله و گسترش مکتب حیات بخش اسلام تلاش و مجاهده نماییم.

ای امت اسلامی اوامر ولایت فقیه را کاملا اطاعت نمایید و اتحاد و یکپارچگی را حفظ کنید.

و شما ای دانشجویان حزب ا ... از مطالعه و تحقیق کوتاهی نکرده و در راه اسلامی کردن دانشگاهتلاشبیشتری نمایید تا گرد و غبار فرهنگ غربی از چهره دانشگاه زدوده شود و نسل های آینده شاهد اساتید متعهد و دانشجویان و مدیران عالم و متقی باشند و جهان اسلام با دیگر مشعل دار تمدن و فرهنگ جهانی در راه تکامل و پیشرفت بشریت باشد.

و اما تو ای پاسدار و ای همرزمم، بدان که یک پاسدار یک عابد است یک سلحشور است و یک عاشق شهادت.ای برادران پاسدار با نماز شب قلوب خود را نورانی کنید و از امروز و فردا کردن بپرهیزید که فرصت ها چون ابرها درگذرند.ذکر خدا و استغفار بسیار کنید و یادتان باشد که دنیا محل گذر است.

ای پاسدار تو باید یک زاهد باشی که زاهد کسی است که پوسیدگی تن در خاک را فراموش نکند و زینت های دنیا و اضافه بر ضرورت ها را رها کند.

ای برادران پاسدار زیرک باشید که زیرک کسی است که نفس راست گرداند و برای پس از مرگ کوشش کند.برادران تلخی و شیرینی، نعمت و نقمت و خوشی و ناخوشی دنیا جز خواب گران غفلت آور نیست، پس استقامت کنید.

برادران بکوشید در هر کار نیت صالح داشته باشید.از زیادی سخن بپرهیزید و به اندازه حاجت سخن گویید.برادران مواظب باشید دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و به حکم آیه رحماء بینهم با هم مهربان باشید.ان شاء ا ... موفق و موید و پیروز باشید.

و اما پدر و مادرم دل قوی دارید که این مصیبت ها و سختی ها زودگذر و تمام شدنی است ولی پاداش آن ابدی است پس بی تابی مکنید.

برادران و خواهرانم مرا ببخشید که قدر شما را ندانسته و نتوانستم زحمات شما را جبران کنم از شما و از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم.

اگر جنازه من به دستتان رسید در بهشت دو معصوم شهر کنار قبر برادرم علی اصغر مرا دفن کنید.از زحمات شما تشکر می کنم.




:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهيد دهكردي , شهداي دانشجو , وصيت شهدا , زندگي نامه شهدا ,
:: بازديد از اين مطلب : 956
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 9
تاريخ انتشار : دوشنبه 12 خرداد 1393 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : محسن


http://up.rahro313.ir/up/montaghem-fateme/mozoei/1/ebrahim%20nejad-4.png

شهيد: يعقوب ابراهيم نژاد

تاريخ تولد:1342/07/04

تاريخ شهادت:1364/11/24

برايم لباس سياه نپوشيد كه هيچوقت اسلام سياه پوش نمي شود.





:: موضوعات مرتبط: آشنایی باشهدا وصیت نامه , وصیت نامه الف--ج ,
:: برچسب‌ها: شهداي هرمزگان , كلمات قصار شهدا , وصيت شهدا , اسلام , شهيد ابراهيم نژاد ,
:: بازديد از اين مطلب : 1128
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 15
تاريخ انتشار : جمعه 09 خرداد 1393 | نظرات (0)
پذیرش تبلیغات
ليست
       
خاطرات ودلنوشته ها
آشنایی با شهدا زندگی نامه
آشنایی باشهدا وصیت نامه
شهدای دیزیچه
موضاعات متفرقه
شهدای شهر طالخونچه
شهدا-عملیات
شهدای رهنان

شهدا را ياد كنيم حتي با يك صلوات

سلام مهمان گرامي؛
خوش آمديد ،لطفا برای حمایت اطلاعاتی ما
معرفي شهداي شهر ومحل خود در سايت عضو شويد
باتشکر مديريت سايت

عضويت در سايت