بسم الله الرحمن الرحیم
اِنَ اللهَ یُحِبُ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِه صَفا َکاَنَهُم
بُنیانَا مَرصوص
خدا مومنان را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست دارد.
اینک که این نوشته را می خوانید خود در میان شما نبوده و فقط یادی از من خواهد بود .پس بگویم که عصر روزگار سخت و غریبی رامیگذرانید .
راه پر پیچ وخم و طولانی و توشه اندک باید رفت و از این زندان با میله های طلایی و فریبنده خلاصی یافت .
مسلمانان زندگی کردن در این دنیا و عصر مغشوش و پر از فتنه ها پایمردی می خواهد .هدایت از طرف خدا و صبر و استقامت می خواهد.امیدوارم خدا این توفیق را نصیب ما بگرداند که هدایت شده و بسوی او راه گیریم و از این ظلمتکده به منبع بور و صداقت و پاکی رسیده و از این سرچشمه های الهی سیراب شویم.
"بارالها " مرگ حق است پس معشوق من مرگم را در راه خود و برای رضای خود قرار بده .
خدایا تو میدانی که چگونه سالهای سال بر شهیدان کربلا اشک میورزیدم و همیشه از فکر اینکه در رختخواب جان دهم، برخود می لرزیدم.
خدایا اگر هزاران زبان می داشتم از شکر و ثنای تو عاجزم .
خدایا بر سرم منت نهادی که توفیق شرکت جهاد در راه خودت را به من عطا فرمودی.
اکنون سخنی دارم با امت و امام :
ای امام عزیز ای منجی ما، ای که نفس مسیحائیت روحی در کالبد بیجان و متعفن ما خلق ستمدیده دمید و ما جوانان را از گوشه انزوا بیرون آورد و به میادین جنگ روانمان ساخت. ای امام عزیز ای نائب بر حق آقا امام زمان(عج) همیشه در این غم این میسوزم و خواهم سوخت که چگونه نتوانستم ملاقات کنم و از نور منورت، تاریکی و ظلمت قلبم بهره برد.
مادر مهربانم :
خدا اجر جزیل و صبر جمیل به تو عطا فرماید. مادرم دنیا دار امتحان و آزمایش است مادرم لحظه وصالم به الله فرا رسیده و من از دار فانی به در میآیم مادرم من امانتی بودم که خدا به امانت پیش تو نهاد و تو را باید صبور باشی که خدا صابران را دوست دارد.
خواهرانم زینب گونه باشید و قرآن را فرا گیرید و به دیگران نیز بیاموزیید.
پدر عزیزم:
ای کوه استوار تو نیز صبور باش و شهادت مرا از الطاف خفیه الهی بدان و راهم را ادامه بده که همان راه اباعبدالله حسینبن علی (ع) است .
برادرانم مسئولیت اصلی خون من به گردن شماست تا به آخر پشتیبان ولایتفقیه باشید مساجد که سنگر اسلام و انقلاب است پر کنید.
از تمام خانواده و خویشان و نزدیکان طلب بخشش و التماس دعا دارم چون دعا مرهمی است بر زخمهای روحم .
حال چند جمله به سفارش عرض می کنم:
چشمانم را باز گذارید تا کوردلان بدانند که کورکورانه به این راه نرفتم . دستانم را بیرون بگذارید تا راحت طلبان و دنیادوستان ببینند که چیزی با خود به آن دنیا نمیروم و مشتانم را گره کنید تا کافران بدانند که چسم بسی جانم نیز نخواهد گذاشت حتی لحظه ای آرامش بخود ببینند.
" والسلام"
منصور عباس پور
تایپ وآماده سازی: کاربر عزیز (rahroo)فاطمیون
:: موضوعات مرتبط:
آشنایی باشهدا وصیت نامه ,
وصیت نامه ع--ل ,
شهید منصور عباس پور ,
:: برچسبها:
شهید منصور عباس پور ,
شهدای طالخونچه ,
سخن شهیدان ,
شهیدان ,
وصیت نامه ,
زندگی نامه ,
:: بازديد از اين مطلب : 1220
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 4
|
مجموع امتياز : 19